اندیشمندان دانش ارتباطات برای پیامرسانی و داد و ستد اطلاعات کارکردهای گوناگونی برشمرده اند. نمونه را "هارولد لاسول" که برای پیام سه کارکرد و نقش مشخص متصور بوده است. یکی نقش خبری یا کارکرد نظارت بر محیط (Surveillance)، دیگری نقش راهنمایی و کارکرد پیریزی و تقویت همبستگی اجتماعی (Correlation) و سومی نقش آموزشی و کارایی در انتقال میراث فرهنگی (Transmission).
لاسول بر این گمان بود که در فرایند ارتباط به ویژه در پیامرسانی از سوی رسانهها، شهروندان امکان مییابند با دیدی باز به محیط پیرامونی خویش بنگرند و بر آن نظارت کنند. همچنین شهروندان در واکنش و پاسخ به رویدادی که درباره اش پیام دریافت کرده اند به نوعی همبستگی میرسند و از سوی دیگر در دریافت پیام امکان مییابند با تاریخ، پیشینه، هویت، ارزشها و هنجارهای فرهنگ خود آشنا شده و این پیام هویتی نسل به نسل انتقال یابد.
چندی پس از او "چارلز رایت" کارکرد دیگری را نیز بر کارکردهای پیشین افزود و از نقش "سرگرمی" (Entertainment) برای پیامها سخن گفت.
دیگرانی نیز بوده اند که همین دستهبندی را با بیان دیگری برشمرده اند. نمونه را "تانبرگ" و همکارانش که در گزارش کردن کارکردهای ارتباط از چهار کارکرد "اظهاری"، "اجتماعی"، "آگاهیبخشی" و "فعالسازی نظارت" نام برده اند.
ایشان چنین پنداشته اند که ایجاد ارتباط گاه با نیت بنیان نهادن یک "اظهار وجود" رخ میدهد. به بیان دیگر افراد بر آنند تا برای خود و همقطارانشان هویتی پدید آورند و از این رو به گونه ای در پی ابراز وجود به ارتباط گیری و پیامرسانی میپردازند.
گاهی نیز ارتباط کارکردی اجتماعی دارد و افراد با پیریزی ارتباط، گونه ای از احساس همبستگی را میان خود پرورش میدهند.
گاهی فرایند ارتباط و داد و ستد پیام برای آگاهیبخشی رخ میدهد و افراد با این روش در اطلاعات و دانستهها سهیم شده، دانش خود و دیگران را افزایش میدهند.
کارکرد چهارم ارتباط نیز از دیدگاه تانبرگ و یارانش فعالسازی نظارت است و باور داشته اند که ارتباط و تبادل پیام موجب کنش مشترک در راستای تغییر محیط و بهبود وضعیت افراد و وابستگان آنها میشود.
آشکار است که فرایند ارتباط و داد و ستد پیام میتواند در یک زمان بیش از یک کارکرد داشته باشد و بر این گمانم که پیامهای محرم نیز چنین هستند و یکی از رازهای ماندگاری و مانایی این پیامها همین کارکردهای گوناگون آنهاست. رخداد پرحماسه و شگفت ماه محرم كه بيعت نكردن سومين پيشوا(ع) با يزيد آغاز آن بود و پيامدش ناتمام گذاردن حج و راهي شدن كاروان كربلا به سوي شهادت در كنار پيمانشكني كوفيان و چندين و چند رويداد همراه با اين ماجرا كه در روز عاشورا به نقطه اوج خود رسيدند و بازخواني مداوم اين رخداد در طول 14 قرن، انبوهي از پيامها را با كاركردهاي گونه گون عرضه كرده است.
سوگواراني كه با قرار گرفتن در كنار هم دستههاي عزاداري شكل ميدهند و با گزينش شيوه خاصي از نمايش سوگ، از سينهزني تا زنجيرزني يا گل بر سر ماليدن و نخلگرداني، هويتي همسان مييابند، افزون بر آنكه كاركرد اظهاري ارتباط را نشان ميدهند و به ابراز وجود گروه خود ميپردازند، با تقويت حس همبستگي در ميان خود، كاركردي اجتماعي را نيز براي داد و ستد ارتباطي رقم ميزنند.
حضور سخنران و يا نوحهخوان در اين جمع جنبه آگاهيرساني را براي پيامها پر رنگ ميسازد و برشمردن ويژگيهايي چون ظلمستيزي، قامت برافراشتن در برابر زور و فساد، ترويج آزادگي و آزاديطلبي و... چه از طريق وعظ و خطابه و منبر، چه از راه شعر و شعار و نوشتار و چه با ابزاري چون تعزيه و شبيهخواني، كاركردهاي آموزش، داناييافزايي و نظارت را توأمان دارد.
پيامهاي آيين فراگير سوگواري محرم، رها از بند زمان و مكان است –كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا- و به كار هميشه و همه جا ميآيد و قابل تطبيق و قياس براي هر دوره زماني در هر جغرافيايي است و با بازخواني اين پيامها، مخاطبان نه تنها از ارزشها و هنجارهاي اين آيين آگاه مي شوند، كه فلسفه قيام حسيني را با جامعه و محيط پيرامون خويش ميسنجند و نسبت به تصاحب نارواي جايگاه پيامبر (ص)، استبدادورزي حاكمان و گسترش ظلم و فساد در دورههاي زماني گوناگون برميآشوبند.
پيامهايي چون پيروزي خون بر شمشير و يا دوري جستن از خفت و ذلت –هيهات من الذله- از همين گونه اند.
بر اين باورم كه پيامهاي محرم كاركردهايي چند وجهي دارند كه هم به دانشافزايي مخاطبان ميانجامند و آگاهيشان را فزوني ميبخشند، هم به تبيين ارزشها و نگرشهاي بهنجار و بازشناسي ناهنجاريها ميپردازند، هم افراد را با يكديگر پيوند داده و حس همبستگي را در ميانشان استوار ميسازند، هم با تعيين الگوهاي روا، بر نارواييها هشدار و انذار ميدهند و نقشي نظارتي ايفا مي كنند و حتي گونههايي از داد و ستد اين پيامها مانند "تعزيه" كاركرد سرگرمي را نيز در كنار ديگر كاركردها به همراه دارند.
بر اين پايه ميتوان چنين انگاشت كه گوناگوني كاركردهاي پيامهاي محرم و ارتباطات وابسته به اين سوگ و آيين، در كنار ويژگيهايي چون همراهي دو چهره "سادگی" و "پیچیدگی" و نيز سازهها، قالبها و یا شیوههای انتقال پيامها نيز به مانایی و ماندگاریشان یاری رسانده است.
متولیان سیمای جمهوری اسلامی ایران چندی است که با تقلیدی ظاهری و ناشیانه از شبکههای موفق برونمرزی و دگرگونی در چهره بصری برنامههای خود -به ویژه در بخشهای خبری- در پی بازگرداندن مخاطبان به پای جعبه جادوی خود هستند و بر این گمانند که بینیاز از تحول محتوایی میتوانند با الگو گرفتن ظاهری از شبکههایی چون بیبیسی و الجزیره، کامروا شوند.
ولیعهدی را که به پافشاری مأمون پذیرفت، بیش از پیش به پیامرسانی دست یازید و گوهر راستین دین را که بر اثر چیرگی و فرمانروایی امویان و عباسیان زنگار بسته بود، آشکار ساخت و مردم خاور را که به سبب دوری جغرافیایی از دیدار خاندان عصمت بیبهره بودند و پیام دین را با واسطههای بسیار گرفته بودند، به منبعی موثق پیوند داد.
این مصداقیابی چگونه رخ داده است؟
فرش نه تنها در ازمنه دور که امروز نیز ویژگی رسانه ای دارد و ابزاری برای بیان اندیشه به بینندگان است. طرحها و نقوش، بازی رنگها و سایه روشنها، ترکیببندی و اندازهها، نوع بافت و مواد مصرفی در فرش، نه تنها پیام پیشینیان را به ما میرساند که پیام امروزیان را نیز به باشندگان دیگر سرزمینها و به نسلهای پسین منتقل میکند.
کشورهای کهنی مانند ایران ما، زیرساختهای توانمند و پرمایه ای در ارتباطات سنتی دارند. بازار، مسجد، قهوه خانه، زیارتگاه، کاروانسرا، حمام عمومی و... هر یک پایگاه در خور توجهی برای گرد هم آمدن باشندگان یک دیار و برقراری ارتباط بوده اند و ارتباط گرانی چون وعاظ، روضه خوانان، پرده خوانان، تعزیه گردانان، سخنوران و... در چنین پایگاههایی در کنار مردم به انتقال پیام میپرداخته اند. مناسبت های ملی و مذهبی نیز بهانه ای ارجمند در همین راستا بوده اند.