"در دهم فروردین دیدم جماعت کثیری سواره و پیاده میگذرند که یکی از آنها با لباس فاخر به اسب رشیدی نشسته و چتری بر سر افراشته بود. جماعتی در جلو و عقب او روان بودند. یک دسته هم پیاده به عنوان شاطر و فراش که بعضی چوبی در دست داشتند در رکاب او یعنی پیشاپیش جنبین و عقب او روان بودند. چند نفر هم چوبهای بلندی در دست داشتند که بر سر هر چوبی سر حیوانی از قبیل گاو و گوسفند بود؛ یعنی استخوان جمجمه حیوان؛ این رمز آن بود که امیر از جنگ فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود میآورد. دنبال این جماعت، انبوه کثیری از مردم روان بودند و هیاهوی بسیار داشتند. تحقیق کردم، گفتند که در نوروز یک نفر امیر میشود که تا سیزده عید امیر و حکمفرمای شهر است و بعد از تمام شدن سیزده روز، دوره امارت او سر میآید..."
اين نقلي است كه بهرام بیضایی در كتاب "نمایش در ایران" از "مير نوروزي" ميآورد. میر نوروزی، به گاه نوروز، امیر بود. او در آن چند روزه، شاهنشاه بود. دارنده حکم و قلم و شمشیر بود. فرمانبردارانی را صف اندر صف در خدمت داشت. با هیبتی حکومتی و هیأتی نمایشی در کوی و برزن می گشت و یک سال فرمانروایی پادشاه، حکمرانی حاکمان و داوری قاضیان را به نمایش می گذاشت.
پیشینیان ما در روزگاری که هنوز به کهکشانهای گوتنبرگ و مارکنی راه نیافته بودند، اگر بسیار هم عمر می کردند، در نبود رسانه های امروزی، موفق به دیدار چهره شاهنشاه خود نمی شدند. شاید آنان در تمام دوره زیست خود یک بار هم روی سلطانی را که در پایتخت بر تخت سلطنت جلوس داشت زیارت نمی کردند. حتی آنهایی هم که در مرکز حکومت زندگی می کردند، شاید جز در آیینی خاص همچون "بار عام" و یا در عبور حکومتیان آنهم با دور باش و کور باش بسیار، کامیاب به دیدن هیأت حاکمه نمی شدند و بدیهی است که از آنچه در اندرونی حکومت می گذشت نیز بی خبر می ماندند.
شاید امروز برای ما که ساکنان دهکده جهانی شده ایم و نه تنها فرمانروایان دیار خود که حاکمان آن سوی آبها و مرزها را نیز می شناسیم و از آنچه می کنند به اندک زمانی آگاه می شویم، دشوار باشد تصور کردن وضعیت بی خبری یا دیرخبری پیشینیانمان.
امروز آنچه در حرمها و پستوها می گذرد نیز به کوتاه زمانی با همه پنهان کاری ها به جای جای گیتی می رسد و با فشردن دکمه ای به آسانی از طریق امواج انتشار می یابد. بر همین طریق است که رییس جمهور ایالات متحده نیز در خصوصی ترین روابطش در امان از افکار عمومی جهانیان نیست و ارتباط کلینتون با لوئینسکی، آوازه ای جهانی می یابد.
نیاکان ما اما نه تنها از ممالک دیگر ناآگاه می ماندند که راهی به اخبار قوه حاکمه ایران زمین نیز نداشتند. نه تنها از اخبار پستوها و حرمسراها غافل می ماندند که حتی تا همین اواخر از مهمترین رویدادهای مملکتی نیز در بی خبری گذر می کردند. نمونه را به گمان شما، رعیت تا چه اندازه از کم و کیف و جزئیات عهدنامه ترکمانچای آگاه بود؟!
میزان اطلاع و آگاهی رعایا از حاکمان را دیدگستري، ديدپذيري (Observability) و به تعبیر دکتر محسنیان راد، "رویت پذیری" می خوانند که نقش رسانه در افزایش میزان این دیدگستری انکارناپذیر است.
در همه سده های گذشته، میزان این دیدگستری اندک و ناچیز بود و حاکمان و پادشاهان ارتباطی عمودی و یک سویه با رعایا و بندگان حکومتی خویش داشتند. دربارها، مجالس و اندرونی ها، همگی بسته و دور از دسترس مردم بودند و این قوه حاکمه بود که بر پایه میل و اراده خود، حدی از ارتباط را تعیین می کرد و مقرر می داشت که چگونه و تا چه اندازه در برابر رعایای خود ظاهر شود.
در چنان فضایی، به تعبیر مولف کتاب "ایران در چهار کهکشان ارتباطی"، ایرانیان زیرک و با درایت، پدیده ای را پی ریختند که اگر شده حتی برای چند روز، دیدگستری يا ديدپذيري حاکمیت را بالا ببرند و این پدیده را "میر نوروزی" می خواندند.
در آن روزگار و البته برای قرنها، هرسال در ایام نوروز فرمانروای اصلی به ظاهر از حکومت کناره می گرفت و فردی عادی بر جای او می نشست. (در مناطق مختلف کشور و در دوره های گوناگون زمانی، مدت حکمرانی میر نوروزی از 5 تا 13 روز متفاوت بوده است.)
شادمانی مردم از این بازی چند روزه، عقده گشایی رعایا، شوخی و مسخرگی، اعتقاد به شگون و نیک فالی این رویداد و... همه از کارکردهای پدیده میر نوروزی بوده اما افزایش میزان دیدپذيری حاکمیت نیز از بهره های ارزنده آن به شمار می رفته است.
همین اواخر بود که با انتشار مطالبی از آنچه در پستوهای حکومتی می گذرد –چه به شکل تبلیغاتی و پروپاگاندایی از سوی حکومت و چه به صورت انتقادی و اعتراضی از سوی مخالفان- چاپ تمثال پادشاه در مطبوعات، آمدن دوربین و سینماتوگراف و پس از آن سیل ابزارهای رسانه ای و فناوریهای نوین ارتباطی، درجه دیدپذیری حکومت بسیار فزونی یافت و دیگر این کارکرد میر نوروزی، از آن سلب شد. اما پیش از آن، میر نوروزی مدخل خوبی بود برای راهیابی به چیستی و چگونگی فرمانروایی و فرمانروایان.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
سلام خيلي عالي بود .
پاسخحذفسال جديد را براي شما و همه مسلمين تبريك مي گويم و اميدوارم حاكمان و صدرنشينان فرمانروايان حق و حقيقت باشند.
یکی میگفت دیدی بابا نوئل وقتی میاد برای همه هدیه میاره،درست برعکس حاجی فیروز که از همه می خواد یه چیزی بگیره. خیلی بی ربطه اما همین طنز ظریف رو میشه بسط داد به دیدگاه حاکمان ما و حاکمان آنها! این میگه تو همین پنج روزی که فرصت دارم تا میتونم جیبم رو پر کنم و حق و ناحق کنم، اون میگه بذار ببینم درد مردم چیه یا اگه نمیگه،از هر ده تا سکه ای که گیرش میاد یکی هم میده به مردم. یاد داروغه شهر ناتیگهام بخیر!
پاسخحذفاز مطلب جناب دوازده رخ تعجب کردم. چون حاجی فیروز با میرنوروزی فرق می کند. ضمنا میر نوروزی قرار نبوده حق و ناحق کند بلکه حاکمان و حکومت را به استهزا می کشانده است.
پاسخحذفبه این میگن نگاهی نو از دید رسانهای. خیلی حال کردم.
پاسخحذف