۲۶ بهمن ۱۳۸۸

تاکتیک در "شاخص" سازی

"جای تأسف است که در صداوسیما از هزاران هزار جلوه رأفت و محبت که با اتکای به جوهره اسلامی و روح بلند مذهب شیعه اثنی عشریه آفریده شد، چشم پوشیده می­شود و بدون اشاره به شرایط زمانی خاص به بزرگ­نمایی غلط و تحریف­گونه قضایای گذشته همت می­گمارید و به غلط درصدد مشابه سازی تاریخی هستید."
این جملات بخشی از نامه اعتراضی سیدحسن خمینی به رییس سازمان صداوسیماست که با اشاره به پخش برنامه­ای مستندگونه به نام "شاخص" در دهه فجر 88 از شبکه­های مختلف سیما منتشر شده است.
نوه پایه­گذار جمهوری اسلامی ایران در این نامه، "شاخص" را برنامه ای دانسته است که "به گونه ای غیر صادقانه و تحریف آمیز، شخصیت جامع عارف کامل و مهربان و رهبری مقتدر امام خمینی(س) را مخدوش نموده است".
اشاره سیدحسن خمینی به شیوه پروریدن و انتقال پیام از سوی برنامه­سازان سیماست که در عالم روزنامه­نگاری آن را بهره گیری از تاکتیک­های خبری می­خوانند.

هر انسانی به هنگام گفت­و­گو و داد­و­ستد پیام با دیگران، خواسته یا ناخواسته از برخی تاکتیک­های خبری بهره می­جوید و همین که از میان انبوهی از مباحث قابل گفت­و­گو، یکی را بر می­گزیند و یا در انتقال آن احساسات خود را به کار می­گیرد و یا اینکه به میل خود چیزی از آن می­کاهد یا چیزی بدان می­افزاید و از کاه، کوهی ساخته و کلاغی را چهل­باره تکثیر می­کند، در واقع به ماساژ پیام (Spinning the Message) روی آورده و تاکتیک­های خبری را به کار بسته است.
رسانه­ها نیز آگاهانه و هوشمندانه تاکتیک­های خبری را به کار می­گیرند و گاه چنان پرشمار و اغراق آمیز از این تاکتیک­ها بهره می­جویند که مخاطب عادی نیز هدفدار بودن شیوه روایت پیام­ها را در می­یابد و بسیاری بر این گمانند که راویان "شاخص" نیز بر این شیوه بودند.
این راویان برای رسیدن به نتایجی زودرس و متناسب با شرایط کنونی کشور، بیش از هر چیز به پاره حقیقت­گویی (To Release Facts Partially) روی آوردند و برابر با هدف مطلوب خود، به گزینش تنها بخشی از سیره و گفته­های رهبر فقید انقلاب دست یازیدند.
انتخاب جملاتی از امام خمینی(ره) بدون ذکر پس و پیش آن جملات و بی­اشاره صادقانه به شأن نزول آن سخنان و یا مخاطبان اصلی کلام، بارها در این برنامه رخ می­نمود آن چنان که آشکارا می­شد دریافت که هدف از این تقطیع کلامی و افزودن گفتار متنی که از سوی گویندگان سیما ضمیمه آن می­شود، ارایه تنها پاره ای از حقیقت به قصد مقایسه ای نادرست از شرایط زمانی و مکانی کشور است.
گاه نیز در این برنامه از میان انبوه رویدادهای رخ داده در دوران حیات رهبر فقید انقلاب و پیام­های وی، رخدادی خاص و یا پیامی ویژه انتخاب می­شد و با درشت­نمایی پیام (To Highlight Message) به برجسته­سازی آن به منظور تطبیق با شرایط کنونی ایران پرداخته می­شد و راویان به آسانی سوگیری خود را بر مخاطب آشکار می­ساختند.
از همین رو بود که با پخش برنامه "شاخص"، برخی دلسوزان بر این نوع استفاده ابزاری از آرا و اندیشه­های امام خمینی(ره) هشدار دادند و بی­توجهی به دیگر گفته­ها و زوایای زندگی ایشان را ناپسند دانستند. به باور این گروه، بی­توجهی راویان "شاخص" به دغدغه امام خمینی(ره) در رعایت حقوق مردم و احترام به ملت، میزان دانستن رأی ملت، نفی تحجر و تقدس­مآبی ظاهری، ضرورت بی­طرفی شورای نگهبان، ممانعت از ورود نیروهای مسلح به دسته بندی­های سیاسی، آزادی شهروندان در انتقاد از حاکمان و مواردی از این دست، نشانه بهره­گیری اغراق آمیز و انکارناپذیر "شاخص"­سازان از تاکتیک­های خبری به سود جریانی خاص است که تداوم این شیوه، به تحریف و مخدوش شدن چهره پایه­گذار جمهوری اسلامی در ایران خواهد انجامید.
"چه خوش است نکته دانی که سخن نگفته داند" و بی­گمان رییس سازمان صداوسیما خود به صحت و درستی اعتراض سیدحسن خمینی باور دارد و می­داند راویان "شاخص" چگونه شاخصی ارایه داده اند، هر چند که در پاسخ خود به این نامه اعتراضی، راه کوچه علی چپ را برگزیند!

۱۲ بهمن ۱۳۸۸

آسوده خاطر در خواب!

عمرش از چند ماه فراتر نمی­رود اما در همین مدت کوتاه در جذب مخاطب کامیاب بوده است. پرس و جویی اندک در کوی و برزن نشان می­دهد که مردم با نامش آشنایند و خانواده­های بسیاری سریال­هایش را دنبال می­کنند. تماشاگران پرشماری می­شناسندش و ساعاتی را در برابر امواج این شبکه می­گذرانند. سخن از شبکه ماهواره ای فارسی­زبان "فارسی 1" است. رابرت مرداک (Ropert Murdoch) که لفب "امپراتور رسانه ای دنیا" را همراه خود دارد، این بار جامعه فارسی­زبانان را نیز به گستره مخاطبان خود افزوده است و با راه اندازی این شبکه، مهمان چشم و ذهن انبوهی از ایرانیان نیز شده است.
این زاده استرالیا، تبعه آمریکا و دلبسته اسراییل، بیش از 60 شبکه تلویزیونی به چندین زبان دنیا را در خدمت دارد و بیش از یکصد روزنامه و مجله معتبر را در کنار پایگاه­های اینترنتی پرکاربر در اختیار گرفته است و از این رهگذر در اثرگذاری و هدایت افکار عمومی جهانیان توانمند است.
او هدایت بزرگترین بنگاه­های خبری و نامدارترین رسانه­های تفریحی و سرگرمی جهان را عهده دار است و عجیب نیست که از مخاطبان فارسی­زبان نیز چشم نپوشد و در پی اثرگذاری بر جمعیت ده­ها میلیونی ایرانیان، تاجیک­ها و افغان­ها، شبکه "فارسی 1" را بنیان نهد.
این شبکه سرگرم­کننده، با مجموعه­هایی عامه پسند -که به آسانی با مخاطبی که به دنبال سرگرمی است ارتباط برقرار می­کنند- و با استفاده از چاشنی­های جذابی چون زنان و دختران زیبارو و داستان­هایی عاشقانه، توانسته است در ربایش مخاطبان کامیاب شود و تماشاگری را که در پی نوعی سرگرمی برای رهایی از دغدغه­ها و خستگی­های کار و زندگی اجتماعی است، به دنبال خود بکشاند.
ساده انگاری است اگر گمان کنیم امپراتوری مرداک تنها برای سرگرم ساختن فارسی­زبانان چنین شبکه ای را بنیان نهاده است و تمرکز او روی خانواده­ها هیچ هدف پنهانی را دنبال نمی­کند!
آنان دیری است که تاخت آورده اند و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم! پیش از این سعودی­ها با راه اندازی شبکه "ام بی سی پرشیا" و ارایه فیلم­های سینمایی با زیرنویس فارسی جامعه ما را هدف امواج رسانه ای خود قرار دادند و حالا "فارسی 1" با برگردان فارسی فیلم­ها و مجموعه­های خارجی گامی فراتر نهاده است و این رشته سری درازتر خواهد داشت.
فروکاستن از سطح آگاهی مخاطب در درازمدت با پخش آثاری سطحی و فرومایه از نظر فرهنگی، سست کردن ریشه­های هویتی جامعه و ترویج ارزش­های فرهنگی متفاوت با فرهنگ ایرانی و اسلامی، خدشه­دار ساختن هنجارهای اجتماعی ما، هویت­زدایی از کانون خانواده و عادی­سازی پدیده خانواده­های بی­سامان، تعصب­زدایی از روابط فرهنگی در جامعه و هنجارشکنی در روابط میان دختران و پسران، تکثیر بدآموزی­های اخلاقی و نمونه هایی از این دست، طبیعی­ترین ارمغان شبکه جدید مرداک برای جامعه ماست و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم!
گویی تنها آنان که از مجرای سیاست با ما در ستیزند اهمیت دارند و نفوذکنندگان فرهنگی را درخور توجه نمی­دانیم. گویی تنها باید از "صدای آمریکا" و "بی­بی­سی فارسی" بهراسیم و هیچ خطری از سوی شبکه­هایی چون "فارسی 1" که فزونی هم خواهند یافت احساس نمی­کنیم.
سخنم بدان معنا نیست که باید "فارسی 1" را محکوم کرد و باید مرداک را دشنام داد. نمی­گویم راه چاره مختل کردن فعالیت این شبکه و پارازیت انداختن بر آن است. باور ندارم که هشدار دادن و ارعاب ایرانیان بر تماشای چنین شبکه­هایی درمانگر است. هرگز!
آنان کار خود را می­کنند و مشتری خود را هم از هر طریق ممکن می­یابند و "چو در بندی، سر از روزن بر آرد". این متولیان رسانه ای ما هستند که باید به هوش شوند و بدانند که این راهش نیست!
صدا و سیمای ما باید تکانی به خود بدهد. باید دغدغه­های مخاطب را دریابد. باید کیفیت تولیدات خود را ارتقا بخشد. باید برای ارایه پیام­های خود به سراغ ساختارهای جذاب برود. باید به جای تولید فله ای و خرواری تله فیلم­های ضعیف و دم دستی، برای مجموعه­های ارزشمند، طنزهای فاخر و برنامه­های سرگرم­ساز جا باز کند. عرصه، عرصه رقابت است. نمی­توان به مخاطب گفت همین است که هست و حق هم نداری سراغ چیز دیگری بروی. وقتی خوراک مناسبی ندهی، رهایت می­کنند و رقیبت را برمی­گزینند. به همین راحتی! و آنگاه باید با دشواری بیشتری برای بازگرداندن مخاطبت تلاش کنی که به گفته سعدی:
گر تضرع کنی و گر فریاد / دزد، زر باز پس نخواهد داد
بزرگترین شبکه­ها و نیز غول­های رسانه ای دنیا در این عرصه رقابت همواره احساس خطر می­کنند و مدام از کاهش نفوذ رسانه ای خود در هراسند. هر بار که امپراتوری چون مرداک به دنبال لقمه ای چرب، دهان باز می­کند، اهالی رسانه­های جهان به تکاپو می­افتند تا مباد که مخاطب از کف بدهند و نکند که از توان اثرگذاری­شان کاسته شود اما گویی در ایران ما متولیان رسانه ای خوشتر می­دارند که چشم ببندند و آسوده خاطر باشند از این هیاهو و رقابت نفس­گیر.
در دنیای امروز، امپراتورهایی چون مرداک با خدایگان باستانی قدرت و ثروت تفاوت دارند. این سرمایه داران دنیای جدید، مالکیت بر ذهن و فکر انسان­ها را نیز هوشمندانه دنبال می­کنند و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم!