۱۲ بهمن ۱۳۸۸

آسوده خاطر در خواب!

عمرش از چند ماه فراتر نمی­رود اما در همین مدت کوتاه در جذب مخاطب کامیاب بوده است. پرس و جویی اندک در کوی و برزن نشان می­دهد که مردم با نامش آشنایند و خانواده­های بسیاری سریال­هایش را دنبال می­کنند. تماشاگران پرشماری می­شناسندش و ساعاتی را در برابر امواج این شبکه می­گذرانند. سخن از شبکه ماهواره ای فارسی­زبان "فارسی 1" است. رابرت مرداک (Ropert Murdoch) که لفب "امپراتور رسانه ای دنیا" را همراه خود دارد، این بار جامعه فارسی­زبانان را نیز به گستره مخاطبان خود افزوده است و با راه اندازی این شبکه، مهمان چشم و ذهن انبوهی از ایرانیان نیز شده است.
این زاده استرالیا، تبعه آمریکا و دلبسته اسراییل، بیش از 60 شبکه تلویزیونی به چندین زبان دنیا را در خدمت دارد و بیش از یکصد روزنامه و مجله معتبر را در کنار پایگاه­های اینترنتی پرکاربر در اختیار گرفته است و از این رهگذر در اثرگذاری و هدایت افکار عمومی جهانیان توانمند است.
او هدایت بزرگترین بنگاه­های خبری و نامدارترین رسانه­های تفریحی و سرگرمی جهان را عهده دار است و عجیب نیست که از مخاطبان فارسی­زبان نیز چشم نپوشد و در پی اثرگذاری بر جمعیت ده­ها میلیونی ایرانیان، تاجیک­ها و افغان­ها، شبکه "فارسی 1" را بنیان نهد.
این شبکه سرگرم­کننده، با مجموعه­هایی عامه پسند -که به آسانی با مخاطبی که به دنبال سرگرمی است ارتباط برقرار می­کنند- و با استفاده از چاشنی­های جذابی چون زنان و دختران زیبارو و داستان­هایی عاشقانه، توانسته است در ربایش مخاطبان کامیاب شود و تماشاگری را که در پی نوعی سرگرمی برای رهایی از دغدغه­ها و خستگی­های کار و زندگی اجتماعی است، به دنبال خود بکشاند.
ساده انگاری است اگر گمان کنیم امپراتوری مرداک تنها برای سرگرم ساختن فارسی­زبانان چنین شبکه ای را بنیان نهاده است و تمرکز او روی خانواده­ها هیچ هدف پنهانی را دنبال نمی­کند!
آنان دیری است که تاخت آورده اند و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم! پیش از این سعودی­ها با راه اندازی شبکه "ام بی سی پرشیا" و ارایه فیلم­های سینمایی با زیرنویس فارسی جامعه ما را هدف امواج رسانه ای خود قرار دادند و حالا "فارسی 1" با برگردان فارسی فیلم­ها و مجموعه­های خارجی گامی فراتر نهاده است و این رشته سری درازتر خواهد داشت.
فروکاستن از سطح آگاهی مخاطب در درازمدت با پخش آثاری سطحی و فرومایه از نظر فرهنگی، سست کردن ریشه­های هویتی جامعه و ترویج ارزش­های فرهنگی متفاوت با فرهنگ ایرانی و اسلامی، خدشه­دار ساختن هنجارهای اجتماعی ما، هویت­زدایی از کانون خانواده و عادی­سازی پدیده خانواده­های بی­سامان، تعصب­زدایی از روابط فرهنگی در جامعه و هنجارشکنی در روابط میان دختران و پسران، تکثیر بدآموزی­های اخلاقی و نمونه هایی از این دست، طبیعی­ترین ارمغان شبکه جدید مرداک برای جامعه ماست و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم!
گویی تنها آنان که از مجرای سیاست با ما در ستیزند اهمیت دارند و نفوذکنندگان فرهنگی را درخور توجه نمی­دانیم. گویی تنها باید از "صدای آمریکا" و "بی­بی­سی فارسی" بهراسیم و هیچ خطری از سوی شبکه­هایی چون "فارسی 1" که فزونی هم خواهند یافت احساس نمی­کنیم.
سخنم بدان معنا نیست که باید "فارسی 1" را محکوم کرد و باید مرداک را دشنام داد. نمی­گویم راه چاره مختل کردن فعالیت این شبکه و پارازیت انداختن بر آن است. باور ندارم که هشدار دادن و ارعاب ایرانیان بر تماشای چنین شبکه­هایی درمانگر است. هرگز!
آنان کار خود را می­کنند و مشتری خود را هم از هر طریق ممکن می­یابند و "چو در بندی، سر از روزن بر آرد". این متولیان رسانه ای ما هستند که باید به هوش شوند و بدانند که این راهش نیست!
صدا و سیمای ما باید تکانی به خود بدهد. باید دغدغه­های مخاطب را دریابد. باید کیفیت تولیدات خود را ارتقا بخشد. باید برای ارایه پیام­های خود به سراغ ساختارهای جذاب برود. باید به جای تولید فله ای و خرواری تله فیلم­های ضعیف و دم دستی، برای مجموعه­های ارزشمند، طنزهای فاخر و برنامه­های سرگرم­ساز جا باز کند. عرصه، عرصه رقابت است. نمی­توان به مخاطب گفت همین است که هست و حق هم نداری سراغ چیز دیگری بروی. وقتی خوراک مناسبی ندهی، رهایت می­کنند و رقیبت را برمی­گزینند. به همین راحتی! و آنگاه باید با دشواری بیشتری برای بازگرداندن مخاطبت تلاش کنی که به گفته سعدی:
گر تضرع کنی و گر فریاد / دزد، زر باز پس نخواهد داد
بزرگترین شبکه­ها و نیز غول­های رسانه ای دنیا در این عرصه رقابت همواره احساس خطر می­کنند و مدام از کاهش نفوذ رسانه ای خود در هراسند. هر بار که امپراتوری چون مرداک به دنبال لقمه ای چرب، دهان باز می­کند، اهالی رسانه­های جهان به تکاپو می­افتند تا مباد که مخاطب از کف بدهند و نکند که از توان اثرگذاری­شان کاسته شود اما گویی در ایران ما متولیان رسانه ای خوشتر می­دارند که چشم ببندند و آسوده خاطر باشند از این هیاهو و رقابت نفس­گیر.
در دنیای امروز، امپراتورهایی چون مرداک با خدایگان باستانی قدرت و ثروت تفاوت دارند. این سرمایه داران دنیای جدید، مالکیت بر ذهن و فکر انسان­ها را نیز هوشمندانه دنبال می­کنند و ما همچنان آسوده خاطر در خوابیم!

۱۱ نظر:

  1. ۱. توقع بیجایی داری برادر. اگر صداوسیما و دیگر دستگاه‌های فرهنگی کشور می‌توانستند بایدها و نبایدها را تشخیص بدهند که وضع ما این نبود که هست.
    ۲.اگر برایت امکان دارد راه‌حل خود را برای مقابله با این تهاجم فرهنگی!!! بیشتر توضیح دهید.
    یعنی چه که صداوسیما باید به خود تکانی بدهد و ....

    پاسخحذف
  2. صدا و سیمای ما باید تکانی به خود بدهد. باید دغدغه­های مخاطب را دریابد. باید کیفیت تولیدات خود را ارتقا بخشد. باید برای ارایه پیام­های خود به سراغ ساختارهای جذاب برود. باید به جای تولید فله ای و خرواری تله فیلم­های ضعیف و دم دستی، برای مجموعه­های ارزشمند، طنزهای فاخر و برنامه­های سرگرم­ساز جا باز کند

    پاسخحذف
  3. به نظرم از امروز هم شروع کنند که بعید است دیر است! من خانواده های به شدت علمی فرهنگی سراغ دارم که
    تنها یک شب هم سریالهای این شبکه را رها نمی کنند!
    گر تضرع کنی و گر فریاد دزد زر باز پس نخواهد داد

    پاسخحذف
  4. اين مطلب در پايگاه خبري (الف) در تاريخ 13 بهمن 88 به عنوان يادداشت مهمان درج شد.

    پاسخحذف
  5. حميد جان با توجه به قابليت فراوان فيلترينگ و پارازيت در ايران، به نظر شما ماندگاري شبكه هايي اين چنين (فارسي1 ، انديشه و ...) جاي تعجب ندارد؟ و آيا مي توان نيم نگاهي به شبههْ هماهنگي آقايان با لابي هاي خاص مورد اشاره شما داشت؟
    با فرض عدم وجود احتمال بالا، راه حل (تكان محور) شما براي سيما چيست؟ ، شايد شما هم در مواقع اضطراري راه حل هايي چون حذف پارازيتي را به حضرات توصيه مي كنيد؟؟؟

    پاسخحذف
  6. این یک روحیه سبز است که تو داری
    ای کاش با اصلاح گری در نجات یکدیگر سهم داشتیم

    پاسخحذف
  7. حمید جان
    شک نکن اینکه تاکنون پارازیتینگ نشده بخاطر پیشسنه و وابستگی های اسراییلیشه میدونی که!! وگرنه ....

    پاسخحذف
  8. سلام. تحلیل خوبی بود. ولی من اصلا امیدی به صدا و سیما و رسانه های سنتی ندارم و فکر می کنم اون خانه تکانی مورد نظر هم وقتی اتفاق بیفتد که دیگر کار از کار گذشته اصولا صدا وسیما عادت ندارد به موقع وارد عمل شود نمونه اش هم برنامه های اخیر سیاسی سیماست...بگذریم من فکر می کنم اگر قرار باشد اتقافی در فضای رسانه ای کشورمان رخ دهد در فضای مجازی و از طریق رسانه های جدید خواهد افتاد...موفق باشید

    پاسخحذف
  9. از نظر من این شبکه ها باید باشند چون در دنیای امروز نمیشه مردم را مجبور کرد چیزی را نگاه کنند یا نکنند، چیزی را گوش کنند یا نکنند و... تنوع است که سلیقه مردم را بالا می برد. در ضمن موفقیت چنین شبکه ای با سریالهایی اکثرا بنجل اما جذاب و اقبال مردمی از آن مرهون تلاش صدا و سیمایی است که تا همین چند سال پیش تنها و تنها و تنها انتخاب مردم بود. بنابراین اگر سطح سلیقه و توقع مردم اینقدر نازل است باید ریشه آن را در سریالها و برنامه هایی دانست که پیش از این توسط صدا و سیما به خورد مردم داده شده و لاغیر. در ضمن در این اوضاع و احوال که لوگوی یک روزنامه تبدیل به مهمترین خبر کشور می شود وجود چنین شبکه ای بسیار هم برای آنانی که ترجیح می دهند مردم با همین خزعبلات مشغول باشند مفید است به همین علت هم هست که پارازیت نشده نه طبق معمول به خاطر دلایل دایی جان ناپلئونی

    پاسخحذف
  10. به نظر می رسد شما به جنبش سبز لجنی گرایش داشته باشید اما این مطلب شما خوب بود و جا دارد جهت این روشنگری از شما تشکر کنم. امیدوارم زودتر متنبه شوید و هنوز که فرصت باقی است توبه کنید.

    پاسخحذف
  11. حمید جان مدیر
    مدت ها پیش تر از این وب نوشته، قلمی که در دست تو دیدم و نبوغی که در تو یافتم نوید بخش آینده بود. امروز به آن آینده ایده آل نزدیک تر شده ای و قلمت روانتر از گذشته بر صفحه می رود. مشک خود می بوید.
    خوب، تعریف بس است.
    1- نقد برنده و هیجان انگیزی بود که احساس خواننده را تا پایان مطلب و حتی بعد از آن با خود همراه می کرد. هرچند، اندکی از انصاف به دور بود که صدا و سیما را رقیب روپرت مرداک بنامی؛ این کجا و آن کجا!
    2- همه سریال های فارسی 1 را به یک چوب زده ای، چرا؟ این شبکه در خانواده ما نیز جای دارد. من به شخصه "خواهر دوست داشتنی من" را مشتاقانه تماشا می کردم. چرا؟ چون اخلاق،گذشت و انسان دوستی در آن موج می زد. پدر بزرگ یون گانوو یادت هست؟ دیالوگ هایش پر از عشق بود و فلسفه. تم داستان دعوت به بازگشت به سنت ها و کانون گرم خانواده بود. البته این نظر من است و آن فیلم کره ای بود و ما هم از نظر فرهنگی بسیاد نزدیک به یکدیگر. درباره سریال های کلمبیایی حق داری. البته آنها هم به زبان خود از عشق و ثبات می گفتند. من که آنها را نپسندیدم.
    3- اندکی بی طرفی را تاب نیاورده ای. شاید چون تازگی ....
    درکل بسیار از خواندن مطلب جنابعالی شاد شدم.
    اخضر و منصور باشید.

    پاسخحذف