راست میگفت پیرمرد. امروز رسانهها جنس دیوارها را دگرگون کرده اند و هر روز با صیقل دادن این دیوارها بر شفافیت و روشنی آن میافزایند. دیوار را به آبگینه مانند میکنند و تیرگیها را میزدایند.
گذشت آن زمانی که ساکنان این دیار در همه عمر خود هیچ تصویری از پادشاه زمانه نمیدیدند و هیچ تصور کاملی از او و بساط سلطنتش نداشتند. گذشت آن زمانی که هرچه در اندرونیها و کنج پستوها میگذشت، تنها نقل محفل خواجگان حرمسرا بود و زمزمه شبهای درباریان. گذشت آن زمانی که ایرانیان برای افزایش دیدپذیری حاکمان به ترفندهایی چون "میر نوروزی" دست مییازیدند.
رسانهها دنیایی دیگرگون آفریده اند. این بار این رعایا هستند که در حصاری از دیوارهایی ستبر میزیند و حاکمان هستند که هرچه در مسیر بر شدن و افزونی مقام پیش میروند، دیوارهای پیرامونشان نازکتر و شفافتر میشود و چشمان بیشتری به گفتار و رفتارشان خیره میماند.
دنیای ما "رسانه ای" شده است. در دنیای رسانه ای، هرچه بالاتر و برتر باشی، نگاههای بیشتری میپایندت و نه تنها امروزت را میبینند که دیروزت را زیر و رو میکنند و به آسانی در برابر رویت مینهند.
دنیای رسانه ای، فراموشی را فراموش میکند و گذشته را بیدرنگ به حال و آینده پیوند میزند. همه دیروز و امروزت را در کوتاهترین زمانی برای همگان در دسترس قرار میدهد و در اندک مجالی این سو و آن سوی کره خاک به داوری درباره ات میپردازند.
نامزدی که در یک رقابت سیاسی خود را به رسانهها میسپارد، هرچه میگوید و میکند، هر شعاری و هر وعده ای که میدهد، برای همیشه در دسترس و ماندگار میشود و به آسانی گذشته اش را نیز خواسته یا ناخواسته به عرصه داوری افکار عمومی فرا میخواند.
مدیری که راه ترفیع و ارتقا را میپیماید، نمیتواند به یکباره از پیشینه خود دست بشوید و راهی نو برگزیند بی آنکه در اندیشه پرسشها و کنکاشهای دیگران باشد.
در دنیای رسانه ای که فراموشی از آن رخت بر بسته است، نمیتوان تنها به امروز اندیشید و تنها در حال زیست. هرچه میگویی و هرچه میکنی، باید در اندیشه گذشتههای همیشه حاضر و فراموش ناشدنی هم باشی.
در چاردیواری ساخته شده توسط رسانهها، دیگر اختیار مطلق از آن تو نیست که پرشمارند بینندگانت و کم نیستند آنها که پرسش میکنند و تو را به چالش میکشند. در چار دیواری رسانه ای، زیست تو و حتی خاطرات تو همگانی است و همه باشندگان دهکده جهانی به شهروندان روزنامه نگاری بدل میشوند که در نقش راویان این خاطرات، به ثبت و ضبط و انتشار آن میپردازند.
رسانهها در این چار دیواریهای نوپدید، شکاف میان امروز و دیروز را میکاهند و قوت بینایی تماشاگران این اتاق شیشه ای را فزونی میبخشند. بر این روش میتوان گفت در دنیای رسانه ای، زیست حاکمان و بالانشینان پرخطر شده است و با افزایش دیدپذیری آنان، آسودگی خیالشان کمتر.
نیاکان ما نیک میگفتند که: "هرکه بامش بیش، برفش بیشتر" و امروز میتوان گفت هرکه بیشتر در تیررس رسانه باشد و هرکه بر شود و بالا نشیند، اتاقی که در آن است، شیشههایی نازکتر و شفافتر خواهد داشت.
اینگونه است که روزی تشت رسوایی اخلاقی فلان مدیر دانشگاه با صدایی مهیب از بام میافتد و دیگر روز کوس بدنامی بهمان مسوول انتظامی گوشها را کر میکند. روزی فلان مقام حکومتی بازخواست میشود که چه شد آن شعارها و آن وعده و وعیدها و دیگر روز از دولتمردی پرسش میشود که چرا آن مدارک تحصیلی که میگفتی جعلی از کار در آمد؟ به تازگی هم که رونویسی دیروز دو صاحب منصب دولتی (در وزارتخانه های علوم و راه) از مقالههای علمی دیگران نقل محافل شده است.
ما در اتاقهایی شیشه ای هستیم که هر روز دیوارهایش نازکتر و شفافتر میشوند و دور نیست که "دیوار"، واژه ای بیمعنا باشد:
فدای خانه در بسته ات شوم مجنون
به هر طرف که نظر میکنم بیابان است!