۱۹ دی ۱۳۸۸

"تعزیه"؛ گونه ای از ارتباطات سنتی در ایران

سال 81 بود و شبی زمستانی. ساعتی را هم­صحبت شده بودیم با "حسن فتحی" که مجموعه تلویزیونی "شب دهم" او با اقبال بینندگان سیما رو­به­رو شده بود. محور بودن "تعزیه" در آن مجموعه برای روایت داستان موجب شد تا گپ و گفت ما بیشتر درباره این هنر نمایشی باشد و در آن میان پرسیدم: "عناصری چون بی­ریا بودن تعزیه، میدانی بودن آن، موسیقی ویژه­اش، نوع خوانش اشعار اشقیا و اولیا، پیام­دار بودن رنگ­ها و حرکت­ها در این نمایش و... از ویژگی­های هنر تعزیه است. در این میان شما کدام عنصر را برجسته­تر و مهم­تر می­پندارید؟"
چنین پاسخم گفت که: "ویژگی­هایی که گفتی همه بیانگر این نکته است که تعزیه نمایشی به شدت نمادین بر مبنای رمزها و نشانه­هاست که هر یک از این نمادها واقعیتی را بیان می­کند. اما به نظر من آنچه که بیشتر باید بر آن تکیه شود، عنصر "ایرانی بودن" در نمایش تعزیه است. فراموش نکنیم که تعزیه از یک سو تاریخ حوادث جانگداز کربلاست و از سوی دیگر بیان نمادین تاریخ اجتماعی مردم ایران است.
روان­شناسی ایرانی، رنج­های انسان ایرانی در گذر تاریخ، ظلم­هایی که بر این ملت رفته است، حوادث، مصایب و محرومیت­های گوناگونی که در تاریخ پر درد این ملت بر آنان روا شده است، همه به شکلی نمادین و هنرمندانه در این گونه از نمایش قابل شناسایی و ردیابی است و در شب دهم هم بر این وجه از ویژگی­های تعزیه تأکید شده بود.
تعزیه در کنار شیعی بود، ایرانی است و به شکلی نمادگونه مبین روان­شناسی، خو، خصلت، رنج­ها و دردهای انسان محروم تاریخ اجتماعی ماست."

درست می­گفت فتحی. تعزیه، هنری ایرانی است که باورهای ایرانیان کهن در تقسیم جهان به دو گستره نیکی و بدی در آن نمود یافته است. یک سو اهوراییان و دیگر سو اهریمنان. یک سو زیبایی و سوی دیگر زشتی و پلیدی.
برخی تعزیه را برآمده از سنت چند هزار ساله "مغ­کشی" دانسته اند. تشریفاتی نمایشی که هرودوت و دیگر مورخان یونانی بدان اشاره کرده اند و گفته اند که ایرانیان هر ساله به یاد قتل "اسمردیس مغ" و یارانش چنین رسمی را به جا می­آورده اند.
برخی دیگر نیز تعزیه را برآمده از نوحه­خوانی ایرانیان در سوگ قهرمان­شان "سیاوش" می­دانند که پیشینه ای دراز در این دیار دارد و فرجام غم­انگیز او به دست تورانیان را مایه این گونه از سوگواری برشمرده اند.
هر چه بود، این تشریفات در مذهب شیعه رسمیت یافت و به ویژه از عهد دیلمیان تا دوره صفویان و ترکان قجر گسترش و تکامل پیدا کرد و در همه این دوره­های تاریخی داستان اصلی آن، سرگذشت آدمیانی پاک­سرشت بوده است که دلیرانه و تا آخرین دم حیات خویش به نبرد با ظلمت و جهل پرداخته اند و شهید شده اند.
و در ایران شیعی، چه رویدادی شایسته­تر از واقعه کربلا برای ترسیم رویارویی خیر و شر و چه پاک­سرشتی برتر از حسین(ع) و یارانش؟
تعزیه با ترکیبی در هم تنیده از موسیقی و نمایش، گونه ای برجسته از ارتباطات سنتی در ایران است که بی­واسطه در میان مخاطبان به اجرا در می­آید و به پیام­رسانی می­پردازد. ارتباط­گران در هنر تعزیه، با چیرگی بر دو هنر موسیقی و نمایش و با بهره­گیری از انواع نمادها و نشانه­ها –چه در میان عناصر صحنه مانند شمشیر و نیزه و مشک آب و چه در انتخاب رنگ پوشش نقش­خوانان-، پیام گسستن سره از ناسره را به مخاطب عرضه می­کنند.
ایفاگران نقش­ها در تعزیه، شعر و نقالی و موسیقی را با سوگواری در هم می­آمیزند تا صحنه نبرد خیر و شر، تضاد ابدی نور و تاریکی، جدایی راه سعادت از شقاوت و رویارویی همیشگی دو نیروی خوبی و بدی را با بازخوانی یک رخداد تاریخی به تصویر بکشند و از مخاطب بخواهند جای خود را در زمان حاضر باز شناسد که در صف اولیاست یا اشقیا.
در تعزیه، مرزبندی­ها به شدت تفکیک شده است و در همه جای روایت تضادی آشتی­ناپذیر دنبال می­شود بدان­سان که حتی شخصیتی مردد و زردپوش همچون "حر" نیز که بر مرز بین دو گستره خوبی و بدی ایستاده است، ناگزیر صف خود را مشخص می­کند و به یک سوی ماجرا می­پیوندد.
تعزیه گردانان و نقش خوانان این نمایش، در تاریخ این سرزمین در قامت ارتباط گرانی ظاهر شده اند که از تعزیه به­سان وسیله ای برای یادآوری ظلم و ستم حاکمان وقت بهره برده اند و مردم را از استبداد حاکم آگاه کرده و علیه نامردمی­ها و تاریک اندیشی­ها شورانده اند.
تعزیه، رسانه ای برای بیان دردها و واگویی رنج­ها و عقده گشایی علیه زور و تزویر بوده است و روسیاهی ستمگران و دغل­کاران روزگار را فریاد زده است و فرستندگان پیام در این شیوه از ارتباط، بی­نیاز از فناوری­های پیچیده در معرض دید مخاطبان و در دسترس آنان به بیان این آمال و آرزوها می­پرداخته اند.
تعزیه در میان مردم اجرا می­شده و گیرندگان پیام گرداگرد صحنه و بی­فاصله از ارتباط گران حاضر و ناظر بوده اند. پیام­هایی نیز که در این گونه از ارتباط انتقال می­یابد، برای گیرندگان آشناست و به درک و فهم­شان نزدیک است. این پیام­ها در فرهنگ، باورها، اعتقادات و هنجارهایشان ریشه دارد و بی­نیاز از رمزگشایی­های آنچنانی بر جان و دلشان می­نشیند.

۲ نظر:

  1. این یادداشت در روزنامه همشهری (ویژه کاشان) در تاریخ یکشنبه 4 بهمن ماه 88، صفحه آخر به چاپ رسید.

    پاسخحذف
  2. این مطلب در لینک زیر در "همشهری آنلاین" قرار گرفته است:
    http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=106807

    پاسخحذف