۱۹ فروردین ۱۳۸۹

معتادان غارنشین

چه در خانه باشند و چه در محل کار، روزشان را با ورود به دنیای مجازی آغاز می کنند. یا به ایمیل خود سر می زنند و یا با پرسه زدن در شبکه های اجتماعی، به صفحات خود سر می زنند. در طول روز هم بارها و بارها این سرکشی را تکرار می کند و شب هنگام نیز بدون بررسی آخرین وضعیت این صفحه ها نمی توانند خوابی آسوده داشته باشند. آگاه می شوند و آگاه می کنند. خبردار می شوند و به دیگران خبر می رسانند. جست و جو می کنند و جست و جو می شوند. پیگیری می کنند و دنبال می شوند. سرگرم می شوند و دیگران را در سرگرمی های خود سهیم می کنند. گپ می زنند و نظرخواهی می کنند. دوست می شوند و دوستی های مجازی را تقویت می کنند. فراخوان می دهند و به سازماندهی می پردازند. پرستیژ می یابند و هویتی نو برای خود می سازند. یاد می گیرند و یافته هایشان را با دیگران به اشتراک می گذارند. پیامی را به سرعت تکثیر می کنند و در برابر برخی رخدادها با شتابی فزاینده و انفجاری واکنش نشان می دهند. تعارف و رودربایستی را کنار می گذارند و بی رحمانه و گاه دور از چارچوب های ادبی و اخلاقی که در دنیای واقعی حاکم است، به نقادی می پردازند... و بدین گونه شهروندان دنیای مجازی در حالی که در غار انزوای خود در برابر رایانه شان آرمیده اند، مرزها را در می نوردند و همزمان یکدیگر را در هر کجای کره خاک که باشند، در کنار خود حس می کنند.
این غارنشینان مدرن که شهروندان جامعه مجازی به شمار می آیند، با هویت هایی خودساخته –که گاه با هویت آنان در دنیای واقعی متفاوت است- در کنار هم انسجام می یابند و اجتماعی را می سازند که میزان دسترسی شان به اطلاعات و شبکه های اجتماعی، میان آنها با دیگر باشندگان زمین مرزگذاری می کند و فضای غار را از محیط اطراف جدا می سازد.
اینان هر روز بیش از گذشته به زندگی غارنشینی خود خو می گیرند و به آنچه در غار برایشان فراهم است سرگرم می شوند. اینان به این غارنشینی معتاد می شوند.
هرچه این اعتیاد، جایگیرتر و کهنه تر شود، گویی دیواری بلندتر، استوارتر و ضخیم تر از دیوارهای چین و برلین بر آستانه غار شکل می گیرد که میان این غارنشینان با دیگر زمینیان جدایی می افکند. گویی کاربران اینترنت و شهروندان جامعه مجازی فارغ از دوری و پراکندگی جغارافیایی در دنیای واقعی، همه در کنار هم در غاری پناه گرفته اند و زبان و شیوه زندگی شان با دیگران متفاوت است.
اینترنت، این پدیده هزار چهره که هر روز پنجره های تازه ای فراروی انسان باز کرده است، تنها چهار دهه از عمر خود را سپری کرده است و در برخی جوامع هنوز طفلی خرد و کودکی نوپا را می ماند اما با این همه چنان شتابناک چتر خود را بر سر آدمیان می گسترد و آنان را به زندگی غارنشینی فرامی خواند که گویی گریزی از این نوع زندگی نخواهد بود.
غارنشینان دوره ما که شهروندان جامعه مجازی اند، مدام فزونی می یابند و چنین است که برای نمونه شبکه ای مانند فیس بوک، هم اکنون خود به جامعه ای با 400 میلیون نفر جمعیت تبدیل شده است و دیر نخواهد بود که غارنشینانی چند برابر را نه با عصای کوه پیمایی که با رایانه و مودم به خود جذب کند.
در ایران ما هم گرایش به غارنشینی و اعتیاد به این شیوه از زندگی همه گیر شده است و ایرانیان نیز به سرعت به غارنشینی رو می آورند. فیس بوک، فرندفید، مای اسپیس، توییتر، گودر، فلیکر، کلوب، بالاترین، دیگ و یوتیوب، نمونه هایی از جوامع مجازی و غارهای تازه را سامان داده اند که ایرانیان را نیز به عضویت فراخوانده اند و حتی سدی چون فیلترینگ هم مانع از پذیرش این دعوت نشده است.
ما غارنشین می شویم. معتاد می شویم و خوگرفته به غارنشینی. آیا گریزی هست؟

۲ نظر:

  1. اگه راست و حسینیشو بخوای: گاهی غار شما امانیست در برابر سبعیت درندگان خارج, گاهی خانقاهیست برای رهایی از قالب وجودی تن، گاه باغچه ای میشود مناسب برای یاد کردن از بهاری که گذشت و گاه میشود خیلی کوفتی های دیگر ... ولی در جمعش اگر اعتیادمان را منکر شویم عجب چیزی این پدر سوخته آمریکایی ها برای مابه هم زدن!

    پاسخحذف
  2. زندگی من در جهان مجازی هیجان انگیز تر از جهان حقیقی است. بعد از مرگم اما هر دو می میریم.

    پاسخحذف