۳ اردیبهشت ۱۳۸۹

اخلاق روزنامه نگاری و دغدغه نان

مهمان دوستانی بودم که برخی از طایفه "روابط عمومی" بودند و پاره ای در زمره "خبرنگاران".
گپ و گفتی شکل گرفته بود که بیشتر به گلایه اهالی رسانه از تبار روابط عمومی چی ها می گذشت و در میان این گله گذاری ها، آنچه پررنگتر بود، خرده گیری بر شیوه سپاسگزاری روابط عمومی ها از خبرنگاران بود که در شکل و شمایلی ناروا، پول یا هدیه ای را کف دست ایشان می نهند.
اهل رسانه بر این باور بودند که این شیوه از سپاسگزاری، سبک داشتن و خوار شمردن کار حرفه ای روزنامه نگاری است و چنین گمانی پدید می آورد که اهل روابط عمومی در پی ارزان خریدن خبرنگاران هستند و آنچه در این میانه آسیب خواهد دید، "اخلاق" است.

درباره "اخلاق روزنامه نگاری" بسیار گفته اند و نوشته اند و در کشورهای مختلف مرام نامه ها و منشورهای پرشماری برایش سامان یافته است.
یکی از محورهای مورد بحث در حوزه اخلاق روزنامه نگاری، حد و رمز میان کار حرفه ای و "تجارت قلم" است. نگرانی از آلوده شدن روزنامه نگاران به پول و رشوه و سرسپردگی آنان به نهادها و سازمان های دارا و از آن سو نگرانی از طمع ورزیدن این نهادها و یا افراد به جهت دادن به قلم روزنامه نگاران، دغدغه ای است که در حوزه اخلاق رخ می نمایاند.
روزنامه نگار باید که در تعامل با نهادها، سازمان ها و دولتمردان به دور از غرض ورزی و جانبداری برخورد کند و با پرهیز از سرپوش گذاشتن بر حقایق و یا ناراست نمایی، صادقانه و عادلانه به اطلاع رسانی بپردازد.
روزنامه نگار باید که منصفانه و آزادانه به آگاهی بخشی به جامعه بپردازد و بی بیم و واهمه از مسوولان بخواهد تا هر ابهامی را از فعالیتهای خود بزدایند و پاسخ هایی قانع کننده برای افکار عمومی داشته باشند و به هنگام سستی و کوتاهی، از مردم پوزش بخواهند.
روزنامه نگار باید که منافع و رفاه عمومی جامعه را بر بهره مندی شخصی خود ترجیح دهد و یکسره در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد و...
اما گاه چنان است که پیوند میان "نان و قلم" چالش می آفریند و دغدغه نان چنان فشار می آورد که روزنامه نگار مجالی برای اندیشیدن به اخلاق حرفه ای نمی یابد و از گفته سعدی مدد می گیرد که: "تا نقدی ندهی، بضاعتی نبری"!
اینجا همان نقطه ای است که دولتمردان و سازمان های گوناگون را به طمع وامی دارد که خبرنگار را از آن خود کنند و "آگهی" را به جای "خبر" بر خروجی رسانه ها قرار دهند. اینجا همان جایی است که لگام اخلاق زدن بر رفتارهای روزنامه نگاری که دغدغه نان دارد دشوار می شود. اینجا همان گلوگاهی است که ایستادگی در برابر کانون های فشاری که به جای کار حرفه ای، تبلیغات سیاسی و بازرگانی می طلبند، سخت می شود.
آیین نامه ها، مرام نامه ها و منشورهای اخلاق روزنامه نگاری در کشورهای مختلف و در رسانه های گوناگون بر این گلوگاه سخت هشدار داده اند و با زبان ها و بیان های گونه گون خواستار مقاومت روزنامه نگاران در برابر "پول" شده اند.
در این منشورها آمده است که روزنامه نگار باید از هرگونه مشارکت و همکاری با سازمان های حوزه فعالیت خود در هر شکلی -از انجام پروژه های مشترک تا ارایه مشاوره و تضمین پوشش خبری فعالیت ها و مواردی از این دست- خودداری کند زیرا که در درازمدت از بازدهی او به علت پیدایش وابستگی کاسته می شود و او از این همکاری تأثیر خواهد پذیرفت.
در این منشورها آمده است که هر هدیه ای ممکن است این گمان را پدید آورد که در قبال آن انتظار همدلی و همراهی وجود دارد و روزنامه نگار با پذیرش هدیه، توان نقادی منصفانه را از کف بدهد و از همین رو دعوت به ناهار و شام، دریافت بلیت سینما و کنسرت موسیقی و حتی پذیرش سفرهایی که هزینه آن بر دوش سازمانی خاص است، تنها با اذن دبیران و مسوولان رسانه و آن هم با احتیاطی فراوان مجاز است.
اما در دنیای بیرون از منشورها و آیین نامه ها، "کبوتر صد دیناری، یاکریم نمی خواند" و وقتی روزنامه نگار غم نان دارد و از ناامنی شغلی در رنج است، آسان است که بگوید: "شل کن سر کیسه که بی مایه فطیر است"! آن هم در کشور ما که موجه یا ناموجه، تعطیلی و توقیف رسانه ها رایج است و بیکارشدن و سرگردانی اصحاب رسانه امری طبیعی!
نبود یا کمبود امنیت شغلی، اخلاق حرفه ای روزنامه نگار را خدشه دار و آسیب پذیر می کند و وقتی تأمین معیشت دشوار باشد، قلم زدن در چند رسانه یا همکاری با چند نهاد، تلاشی است برای به دست آوردن حداقل نیازهای مادی و در این شرایط نمی توان انتظار رعایت تمام و کمال اخلاق حرفه ای را داشت.
چه شاد و خرسند شدم وقتی در آن مهمانی، خبرنگاران حوزه اقتصادی و بازرگانی رسانه ها به جای آنکه بگویند: "بی مایه اگر رستم زال است، ذلیل است"، فریاد برآورده بودند که: "در فکر خرید ما نباشید".

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر