۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

همه همانند هم

در برابر دکه های مطبوعات در سطح شهر می ایستی و روی جلد مجلات چشم می گردانی.
همان نگاه سطحی و گذرا، چیزهایی را به ذهن می آورد مانند اینکه گروه بندی مجلات از چند محور بیرون نیست: یا ستارگان سینما را برای آرایش جلد خود برگزیده اند و یا نامداران فوتبال را و برخی نیز چهره های دنیای سیاست را. نمونه دیگر اینکه می بینی تا چه اندازه پرشمارند مجلاتی که زنان و خانواده ها را هدف قرار داده اند و چه مهجور و دور افتاده اند نشریات تخصصی یا آنهایی که از فکر و اندیشه سخن می گویند.
همچنان که برابر دکه ایستاده ای، در میان این یافته هایت یکی هم این خواهد بود که چقدر اینها شبیه همند! گویی جلد هر چند مجله را یکی طراحی کرده است و گرافیست های مطبوعاتی ایران انگشت شمارند! و نیز گویی مجلاتی همچون Time و Life الگوی صفحه آرایان مجلات ایرانی بوده است! و یا اینکه انگار دو رنگ "قرمز" و "سیاه" عنصر ضروری در طراحی جلد نشریات است!

روی جلد یک نشریه، تابلو و اولین نقطه برخورد مخاطب با آن است و سهم فراوانی در جذب و ایجاد اشتیاق در او دارد. طرح جلد یک مجله می تواند رمز کامیابی و فروش بیشتر آن باشد و توان نفوذ و ارتباط گیری طراح و گرافیست نشریه را با مخاطب به نمایش بگذارد.
افسوس آنجاست که طراحان جلد مجلات ایرانی در دایره تقلید و تکرار گرفتار آمده اند و این دایره مدام در حال تنگ شدن است تا آنجا که گویی پوششی مشترک را بر تن نشریات کرده اند و در نگاه نخست شاید مخاطبان خاص نیز در انتخاب مجله مورد علاقه خود به اشتباه بیفتند.
در طراحی جلد مجلات ایرانی، آنچه حضورش به چشم نمی آید "خلاقیت" و "نوآوری" است و آنچه چشمگیر است، "تقلید" و "ادا درآوردن" است. این آسیب، تنوع و گونه گونی لازم در میان نشریات را کاهش می دهد و اندک اندک نوعی دلزدگی و بی رغبتی در میان مخاطبان پدید می آورد.
الگوبرداری از برخی نشریات پرتجربه خارجی و یا پاره ای مجلات توانمند داخلی که برای نمونه با به کارگیری رنگ های قرمز و سیاه، شیوه ای خاص را در طراحی جلد رقم زدند، موجب رواج این شیوه در میان طیف گسترده ای از نشریات کشور ما شده است به طوری که در نگاه اول تمیز دادن میان اصل و کپی دشوار است.
و البته گاه همین الگوبرداری نیز چنان ناشیانه است که اگر به عنصر "رنگ" و یا عنصر "استفاده از یک چهره نامدار" روی جلد مجله بی اعتنا باشیم، باقیمانده طرح نسبتی با هنر ندارد و وصله ناجور خود می نمایاند و اینجاست که باید گفت: "خوش نباشد جامه نیمی اطلس و نیمی پلاس"!
از سوی دیگر همین کپی برداری ها و طراحی های تقلیدی نیز چنان از محتوا خالی است و یا در انتخاب و شیوه نگارش تیترها چنان بدسلیقگی به کار رفته است و یا سنخیت روی جلد نشریه با متن و بطن آن چنان بیگانه است که باید گفت:
صبا از من بگو یار عبوساً قمطریرا را / نمی چسبی به دل، ضایع مکن صمغ و کتیرا را
به هر روی، نخستین دریچه ارتباط مخاطب با نشریه، جلد آن است و ترسیم نمایی زیبا و جذاب در این دریچه می تواند به فروش بیشتر و تقویت ارتباط با خوانندگان بینجامد و این مهم رخ نمی دهد مگر زمانی که طراحی جلد یک مجله، تولید یک اثر هنری انگاشته شود.
طراح جلد یک مجله باید که افزون بر مجهز بودن و مسلط بودن به ابزار و شیوه های هنر گرافیک، با نقاشی، عکاسی و رنگ شناسی آشنا باشد و حتی روان شناس و جامعه شناس خوبی باشد تا سلیقه و نیاز روز مخاطبان را دریابد و بر مبنای آن به خلق یک اثر هنری در قالب طرح روی جلد یک نشریه بپردازد.
به گمان من تا زمانی که چنین دیدگاهی در میان صاحبان و مدیران نشریات ما حاکم نشود، تا هنگامی که هنرمندی متخصص را به کار طراحی جلد نگمارند و صفحه آرایان تنها بر اساس تجربه و دانش محدود خود و یا با کپی برداری از مجلات موفق به طراحی جلد مشغول باشند، از خلاقیت در این وادی جز کورسویی به چشم نخواهد آمد.

۱ نظر:

  1. آقای کارگر
    مثل اینکه دلت می‌خواد همین چند تا نشریه هم
    تعطیل بشن ها!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف