۱۰ شهریور ۱۳۹۰

كارشناس افغان: پادشاه لخت است!

مجري بي‌آنكه داراي تحليل و توان گف‌و‌گوي چالشي با مهمانش باشد، پرسشي درباره توافق‌نامه امنيتي آمريكا و افغانستان را روخواني مي‌كند و به رسم معمول آسوده‌خاطر منتظر مي‌ماند تا مهمانش هر آنچه دشنام است حواله ايالات متحده كند و از دخالت غربيان در امور افغانستان ناله سر دهد.
فضل الرحمان اوریا كه تنها مهمان برنامه است اما راه ديگري مي‌رود. او كه به عنوان كارشناس مسايل سياسي و تحليلگر امور افغانستان از كابل روي خط شبكه خبر حاضر است، انگشت اتهام را به سوي ايران و پاكستان نشانه مي‌رود و اين دو كشور را به مانع‌تراشي براي رسيدن افغان‌ها به دموكراسي و علاقه‌مندي به جنگ و بي ثباتي متهم مي‌كند.مجري برنامه كه گويي آنچه شنيده را باور ندارد، بي آنكه گفته‌هاي مهمانش را به چالش بكشد و يا با سخناني آگاهانه مسير گفت‌و‌گو را دگرگون سازد، مي‌گويد: اين نظر شماست كه درباره پاكستان درست مي‌فرماييد ولي درباره ايران با شما هم‌نظر نيستم" و سپس پرسشي درباره سفر حامد كرزي به عربستان را پيش مي‌كشد!
اوريا هم در پاسخ از محترم بودن نظر مجري مي‌گويد! اما به توصيف انزواي ايران در ميان كشورهاي منطقه و نداشتن مناسبات دوستانه كشورمان با همسايگان مي‌پردازد كه ناگهان مجري به ميان حرف او پريده و مي‌گويد: "خب! گفتگوي من بود با آقاي اوريا كه به صورت زنده و مستقيم از شبكه خبر ...".

بر اين گمانم كه همين رخداد چند دقيقه اي براي مديران و گردانندگان صدا و سيماي كشورمان كافي است تا دريابند كه راهي نادرست در پيش گرفته‌اند و با رفتار حرفه‌اي فاصله‌اي بسيار دارند.

امروز بي طرفي رسانه‌اي يك آرمان دور است و بي سمت و سو پنداشتن هر رسانه‌اي تنها يك ساده انگاري معنا مي‌شود اما مهم اين است كه مخاطب جهت‌گيري رسانه را توهين به درك و شعور خود نپندارد و با پيام‌هاي رسانه همراه شود.

امروز براي رسانه‌ها قدرتي فراتر از دولت‌ها تصوير مي‌شود. رسانه مي‌تواند به دولتي قدرت ببخشد و يا دولتي را از قدرت ساقط كند اما از آن سو مخاطب هم آموخته است كه چگونه در برابر غول قدرتمند رسانه آگاه باشد و به آساني تن به خواسته‌هايش ندهد. اين بازي پرچالش موجب شده است تا نبردي شيرين و دايمي بين رسانه و مخاطب در جريان باشد كه دستاورد آن، هوشمندي بيش از پيش مخاطب و تلاش رسانه براي بازنمايي واقعيت به شكلي است كه بهتر و بيشتر بتواند مخاطب را اغفال كند.

امروز اهل رسانه مي‌دانند كه با مخاطب نادان رو‌به‌رو نيستند و از اين رو ديگر با تمهيدات ساده و دست‌مالي شده به سراغ مخاطب نمي‌روند. ديگر سراغي از شليك گلوله مستقيم و تزريق بي‌واسطه پيام به مخاطب نمي‌گيرند كه اگر جز اين باشد مخاطب را از كف خواهند داد.

امروز هم مخاطب و هم اهل رسانه مي‌دانند كه آنچه عرضه مي‌شود همه واقعيت نيست اما بر آنند تا مخاطب متقاعد شود كه آنچه دريافت مي‌كند بازتابي از واقعيت است و در برابر پيام چهت‌دار رسانه سد دفاعي نسازد.

اما رسانه ملي ما تا رسيدن به چنين فضايي راهي دراز در پيش دارد.

براي نمونه در برنامه يادشده، جهت‌گيري شبكه خبر جمهوري اسلامي ايران از عنوان برنامه كه به شكل زيرنويس درج شده است فرياد مي شود: "افغانستان، مخالفت با توافق امنيتي دوجانبه با آمريكا" و مخاطب بدون شنيدن پيام‌ها و گفته‌ها در نگاه اول مخالفت شبكه را در مي‌يابد!

در همين برنامه، ناتواني مجري در اداره بحث و نيز ناتواني در فضاسازي براي انحراف بحث به سمت مطلوب شبكه نشان مي‌دهد كه او و همكارانش هيچ‌گاه براي گفت‌و‌گوهاي چالشي و بي‌طرف پرورش نيافته اند و هرگز قرار نبوده ظاهري بدون سمت و سو به موضوع داده شود. گپ و گفت‌هاي كليشه‌اي و چارچوب دار براي مجريان رسانه ملي آن‌قدر عادت شده است كه كمترين آمادگي را براي شنيدن پيامي ديگرگون ندارند و از توان اداره مباحث چالشي بي بهره‌‌اند.

وقتي قرار نباشد كه ديدگاه‌هاي متفاوت در رسانه مطرح شوند، نيازي هم نخواهد بود كه مجري و گرداننده بحث دانش و پيشينه كافي درباره موضوع داشته باشد و تنها به روخواني چند پرسش كليشه‌اي بسنده خواهد كرد. در همين برنامه مورد اشاره اگر يكي از مجريان برنامه‌هاي ورزشي، پزشكي و يا آشپزي هم جايگزين مي‌شدند، تفاوتي به چشم نمي‌آمد و هر كسي به جاي چالش افكني و مناظره، توان گفتن جمله "اين نظر شماست" را دارا بود. در حالي كه اگر مجري سواد و چيرگي بر موضوع و پيشينه آن را مي‌داشت مي‌توانست به جاي شوكه شدن و گفتن يك جمله غير حرفه‌اي، بحثي جالب را پي‌ريزي كند، اتهام‌ها را پاسخ گويد و يا كمينه به جاي قطع برنامه، آن را به شكلي آبرومند به پايان برساند.

مطرح شدن ديدگاه‌ها و آراي گونه‌گون در يك رسانه از پايه‌هاي اعتمادسازي و باورپذير شدن بي‌طرفي رسانه‌اي براي مخاطب است و هرچه يك رسانه در گشايش فضاي برخورد انديشه‌ها و مهلت دادن به افكار گوناگون براي طرح و پاسخگويي كامياب‌تر باشد، در همراه ساختن مخاطبان هم كامرواتر خواهد بود. اما همين برنامه كوتاه چند دقيقه‌اي نشان داد كه فضاي تضارب آرا در رسانه ملي فراهم نيست و حتي شبكه بين‌المللي خبر كه مخاطبان فارسي‌زبان خارج از كشور و از جمله افغان‌ها را هم هدف‌گذاري كرده‌است، در اين راه پاي‌افزاري فرسوده و ناكارآمد دارد.

اين نمونه، غير حرفه‌اي بودن تهيه كنندگان و گردانندگان شبكه را هم عريان ساخت كه به جاي روي خط آوردن كارشناسي آگاه به موضوع پس از سخنان اوريا و يا سامان دادن برنامه‌اي چالشي پس از اين برنامه براي پاسخگويي به اتهام‌هاي زده شده به كشورمان، تنها به قطع برنامه بسنده كردند و راه را بر ظاهر چند صدايي گرفتن براي رسانه بستند. اين قطع غيرحرفه‌اي برنامه و بدون خداحافظي با مهمان، ناپسندترين رفتار ممكن براي يك شبكه بين‌المللي بود و مگر اوريا ديگر چه مي‌خواست بگويد كه نگفت؟!

طرفه آنكه اين روزنامه‌نگار افغان در گفت‌و‌گو با دويچه‌وله مدعي شده است كه قرار بوده 20 دقيقه سخن بگويد كه كمتر از 3 دقيقه فرصت به او داده شده و از همين رو به مجامع بين‌المللي شكايت خواهد برد!

روزنامه نگاري كه با صدايي رسا فرياد زد: پادشاه رسانه‌اي ايران! رخت حرفه‌اي و بي‌طرفانه بر تن نداري!

۲ نظر:

  1. سلام.
    بی‌طرفی که اس اساسی در تعریف رسانه است، البته زمانی می‌تواند معنای واقعی پیدا کند که برای رسانه، رسانه تعریف شدن و رسانه بودن و التزام به لوازم آن، موضوعیت داشته باشد. نفر اول شدن در مسابقه بدون رقیب هیچ ارزشی ندارد، وقتی رقابت موضوعیت داشته باشد. برای رسانه ملی ایران همیشه اول بودن بدون رقیب ارزش داشته و رقابت که معنا کننده مفاهیمی چون رسانه، مخاطب، و استانداردهای تعریف شده آن است در این رسانه فاقد معنا است. مخاطبین این رسانه حق ندارند به هزینه‌هایی که ماهانه از جیب مبارکشان برداشت و به حساب این رسانه واریز می‌شود، اعتراض کنند. آگهی دهندگان نیز یا مجبور به دادن آگهی هستند که اگر ندهند روابط درون حاکمیت جایی دیگر برایشان مشکل درست می‌کند، در صورت دیگر نیز بنگاه دیگری را برای دادن آگهی و تبلیغ کالایشان سراغ ندارند. قوانین جذب مخاطب و جذب آگهی و تولید خبر و برنامه و... در این رسانه از استانداردهای حرفه‌ای در این حوزه تبعیت نمی کند.
    افتضاح قطع برنامه کارشناس (روزنامه‌نگار) افغانستانی، یک رسوایی رسانه‌ای است، اما ندیمان جاهل و غافل حقوق می‌گیرند تا رسوایی‌ها را آبرومندی تعریف و شاه را به حضور عریان در خیابان تشویق کنند.

    پاسخحذف
  2. ضمن تشکر از مطلبی که به خوبی تفسیر کرده بودی کاملا با نظراتت موافقم. عبارت پایانی متن بسیار درست و بجا به کار رفته بود.موفق باشید

    پاسخحذف