۲۸ مهر ۱۳۹۱

رسانه ها نگویند سرمایه دار بد است!

دانش آموخته ظاهراً باسواد دانشگاه پاریس بود اما مروج بی سوادی و گرداگردش را افکار و اوهام عوامانه فرا گرفته بود. به میانسالی که رسید، رهبر خمرهای سرخ شد و صدها هزار نفر از مردم کامبوج را کشت فقط به خاطر اینکه پولدار بودند! می گویند روزی یارانش خیابان ها را بستند و کف دست مردم را لمس کردند وهر آن کس را که دستش زبر نبود به جرم آنکه مرفه است و کشاورز یا کارگر نیست، همانجا کشتند!
از روزگار کشتار ظالمانه "پل پوت" چند دهه بیشتر نگذشته است و این ثروت ستیزی و داراکشی افسانه ای باستانی نیست. واقعیتی نزدیک است.
این نگاه نارفیقانه با دارایی و سرمایه داری در ایران ما نیز –البته نه با چنان قساوت و کشتاری- با افت و خیزهایی وجود داشته است. ایرانیان سرمایه دار را کسی پنداشته اند که خون مردم را به شیشه می کند و دسترنج دیگران را به یغما می برد. ادبیات داستانی و تاریخی این سرزمین پر است از ذکر ثروتمندان زالوصفتی که چشم بر نامرادی های دیگران بسته اند و رفاه خود را جسته اند. و آه و فغان مردم همیشه بلند بوده است از این مرفهان بی درد.
برای آنکه سخنم را درباره این باور عمومی مستند کرده باشم اشاره به خاطرات و دست نوشته های امین الضرب (تاجر و کارآفرین عهد ناصری) خالی از لطف نیست که با احساس نگرانی نسبت به مصادره اموالش در نوشته های خود مدام بر حکمرانی قانون در بلاد فرنگ پا می فشارد و از این می گوید که در آنجا هر کس سرش به کار خودش گرم است.
این بازرگان خوشنام در وصف امنیت سرمایه و سرمایه دار در مسکو می نویسد: "... یکی دیگر وضع تجارت این مملکت است. مردم می دانند مال دارند یا ملک دارند. کسی را قدرت اینکه مال کسی را بگیرد و تعطیل نماید یا آنکه طمع کند یا ملک کسی را دست اندازی نماید ابداً، نظام قانون را طوری قرار داده است که امکان ندارد کسی بتواند به مال و املاک کسی نگاه کند".
او در جای دیگری و لا به لای سطور نامه اش به امین السلطان نوشته است: "در فرنگستان آدم و مردم و زن و بچه و دختر و پسر و حیوانات و سگها متحدند و بالاتفاق مشغول کار هستند. کشتی و شمن دوفر و کارخانجات ... از ششصد زرع زیرزمین زغال سنگ بیرون می آورند... مردم ایران تمام بیکار مانده همدیگر را می پایند چه کس چه خریده و چه خورده".
و نیز در برشمردن اوصاف پاریس چنین آورده است که: "... یکصد و ده هزار درشکه کرایه در این مملکت توی کوچه ها و بازارها حرکت می کند غیر از مخصوص مردم و غیر راه آهن. از لندن و ینگه دنیا و برلین و روسیه و اتریش هر ساعت راه آهن وارد می شود و مسافر و مال التجاره می آورد و از آن طرف می برد. صدا از احدی بلند نیست، کسی نمی فهمد چه آمد، چه رفت، چه شد...." و بعد قیاس می کند با ایران که: "همه در فکر این هستند که از همدیگر بیرون بیاورند ملک خوب و منال خوب هر کس دارد، مال آنها باشد".
با این قضاوت امین الضرب نسبت به فرهنگ غالب ایرانیان عهد قاجار که سر در کار یکدیگر دارند و سرمایه دار را به ناامنی می افکنند چه موافق باشیم و چه مخالف، به هر روی نمی توان چنین باور عمومی را یکسره نادیده انگاشت. هنوز و امروز هم گاه سرمایه دار مترادف با غارتگر و طماع و بی انصاف معنا می شود و حتی بسیاری از بروندادهای رسانه ای کشور از جمله برنامه های صدا و سیما نیز خواسته یا ناخواسته همسو با چنین باوری گام برمی دارند.
کمند برنامه هایی که سرمایه را مایه ایجاد شغل و گردش چرخ تولید بدانند. کمند یادداشت ها، گزارش ها و مصاحبه هایی که سرمایه دار را کارآفرین و در فکر معیشت خلق معرفی کنند. کمند رسانه هایی که به جای پیروی از کلیشه رایج "سرمایه بد است" به سراغ تبیین اندیشه "سرمایه می تواند خوب باشد" بروند.
بر این گمانم که باور و فرهنگ عمومی ما نیازمند پالایش و بازنگری است و این مهم بیش از همه بر عهده رسانه است.
برای دستیابی به اهداف نامگذاری های این چند ساله و امسال نیز که رنگ و بویی اقتصادی دارند، باید که "سرمایه" به سان یک ارزش شناخته شود و سرمایه دار و کارآفرین تکریم شوند.
شاید یک سوی این تکریم، جنبه حاکمیتی و تلاش نیروی قضا برای پاسداشت حیثیت اجتماعی فعالان اقتصادی و تقویت امنیت سرمایه گذاران باشد اما سوی دیگر آن تلاشی فرهنگی برای بازنگری در باورهای عمومی جامعه و آن هم به مدد رسانه هاست.
دگرگونی در باورها و نگرش مردم و متقاعدسازی افکار عمومی نسبت به تایید و تکریم سرمایه گذاران و کارآفرینان از منظر ارتباطات انسانی فرایندی زمان بر است و زدودن باورهایی که طی قرون و اعصار در ذهن و جان جامعه رسوب کرده است کار آسانی نخواهد بود اما رسانه در این عرصه توانمند است.
(این یادداشت در روزنامه ابتکار یکشنبه 9 مهرماه 91 و در صفحه 4 روزنامه وطن امروز دوشنبه 24 مهر 91 منتشر شده است)


۱ نظر: