۱۰ آذر ۱۳۸۹

ماجرای شهلا جاهد و ارزش خبری "شهرت"

زمان، مهرماه سال 81 است و مکان، تهران، میدان کتابی، حوالی میرداماد. قتلی صورت می‌پذیرد و زنی گمنام که "شهلا جاهد" خوانده می‌شود متهم است که زن گمنام دیگری به نام "لاله سحرخیزان" را از ادامه زندگی بازداشته است.
خبر این قتل به سرعت رسانه ای می‌شود و مطبوعات و خبرگزاری‌های گونه‌گون آن را منتشر می‌سازند. مگر چه فرقی میان این قتل و دیگر خون ریختن‌هایی است که هر روز در گوشه و کنار کشور رخ می‌دهد؟ چرا این یکی برای افکار عمومی جذابیت و کشش دارد؟
پاسخ را باید در نام دیگری جست‌و‌جو کرد. نام مردی مشهور که همسر این دو زن است. بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران؛ ناصر محمدخانی.
شهرت این بازیکن برای افکار عمومی، به سرعت خبر قتل را بر صدر اخبار رسانه‌ها می‌نشاند و تا 8 سال بعد که سرانجام شهلا جاهد به دار آویخته می‌شود، هر ازگاهی افت و خیزهای پرونده قضایی او از سوی مردم و رسانه ها دنبال می‌شود.

اندیشمندان روزنامه نگاری و ارتباطات، در بیان آنچه موجب می‌شود از میان رویدادهای گوناگون، یکی جامه خبر بپوشد و به رسانه ها راه یابد، به معیارهایی برای گزینش اخبار رسیده اند که از آنها به "ارزش‌های خبری" یاد می‌کنند.
این ارزش‌ها، پایه و مبنای شناسایی و انتخاب وقایع خبری از رویدادهای غیرخبری هستند و یکی از این ارزش‌ها که در ماجرای پرونده قتل یادشده بهانه رسانه ای شدن موضوع شد، "شهرت" (Fame/ Prominence) بود.
اشخاص، اشیا و نهادهایی که پرآوازه و نامدارند، از چنین ارزشی برای ورود به دنیای اخبار برخوردارند و "شهرت" علتی می‌شود برای ثبت کردار و گفتارشان بر پهنه رسانه ها. شهرتی که می‌تواند مثبت یا منفی باشد.
معمول این است که در جنگ، هر اندازه که سربازان از خود دلاوری نشان دهند و جنگاور باشند، آوازه ای نمی‌یابند و پیروزی یا شکست به نام فرمانده آنان ثبت می‌شود. در کنسرت موسیقی، نوازندگان و عوامل اجرای برنامه چندان نامدار نمی‌شوند و این خواننده یا رهبر ارکستر است که نامش خبرساز می‌شود. رسانه ها اخبار مردم را منتشر نمی‌کنند و تنها نامداران هستند که عادی ترین اعمال و گفته هایشان ممکن است در صدر اخبار جای گیرند.
برای رسانه ها و گزینش‌گران اخبار، ازدواج یا مرگ یک انسان بی نام و نشان هیچ کششی ندارد اما همین رویداد درباره یک چهره ورزشی یا سینمایی جذابیت پیدا می‌کند. کج شدن برج میلاد یا نشست بنای میدان آزادی، برای خبرسازان اهمیت بیشتری دارد تا انهدام ساختمانی عادی در یکی از خیابان‌های پایتخت.
به دیگر سخن، هر رویدادی خبر نیست مگر آنکه ارزشی را همراه خود داشته باشد که گفته اند: "نه هر سری به کلاهی سزای سالاری است".
ارزش‌های خبری که در دل اخبار و رویدادها نهفته اند، بهانه انتشار و گسترش آنها در میان افکار عمومی می‌شوند و در نمونه هایی که اشاره شد، ارزش خبری "شهرت" به بهانه ای برای توجه رسانه ها بدل می‌شود. شهرت یک فوتبالیست که می‌ تواند شهلا جاهد را از زنی گمنام، به تدریج به چهره ای شناخته شده برای افکار عمومی بدل سازد که حالا دیگر خود او ارزش "شهرت" را داراست!
این ارزش خبری، در بسیاری از رسانه ها به ویژه در کشورهای در حال توسعه و به طور ویژه‌تر در رسانه های وابسته به حکومت‌ها، اهمیت افزون‌تری بر دیگر ارزش‌ های خبری دارد.
در این رسانه ها، پیش و بیش از آنکه "ماقال" مهم باشد، "من قال" اهمیت دارد و ترتیب چینش خبرها بر پایه شهرت گویندگان آنهاست.
دیده ایم که بیشتر بخش‌های خبری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز از همین پیکربندی پیروی می‌کنند و اخبار مرتبط با رهبری نظام بر صدر رویدادها نشسته و پس از آن ریاست جمهوری، مجلس و ... قرار می‌گیرند و در بخش‌های انتهایی اخبار به نام‌هایی کمتر شناخته شده می‌رسیم.
شکل عریان این گونه گزینش‌گری برای اخبار را چند سال پیش در شبکه رسمی تلویزیون عربستان سعودی می‌دیدم که به هنگام زمامت ملک فهد، دیدارهای روزانه او بخش اعظم اخبار را به خود اختصاص می‌داد و این زمان نه به بیان گفته‌های او که گاه برای مدتی طولانی به دست‌بوسی و شانه‌بوسی‌ها تعلق می‌ گرفت! اگر شاه سعودی با جمعی از بزرگان قوم دیدار داشت، ورود تک تک ایشان که با دست بوسی و برخی شانه بوسی همراه بود تمام و کمال نمایش داده می‌شد و این روند تنها به فهد بسنده نمی‌شد و در پوشش خبری دیدارهای دیگر شاهزادگان سعودی نیز همین روند تداوم می یافت! به بیان دیگر اخبار تبدیل شده بود به گزارش کاملی از اظهار ادب و ارادت به نامداران و مشاهیر سعودی! و اصلاً مهم نبود که در این دیدار و نشست و برخاست‌ها چه حرفی زده می‌ شود و چه تصمیمی گرفته می‌شود!
به هر روی شهرت یک فوتبالیست همچنان که می‌توانست به علت هنرنمایی‌هایش در مستطیل سبز مایه خرسندی اش باشد، نام او را در میان مردم ایران برای همیشه با پرونده قتل همسرش گره زد. چه بخواهد و چه آزرده خاطر باشد!

۴ نظر:

  1. بیل کلینتون هم اگر رییس جمهور آمریکا نبود ماجرایش با مونیکا زبانزد خاص و عام نمی شد. امان از این شهرت که کار دست آدم می دهد!

    پاسخحذف
  2. این مطلب در پایگاه خبری "آینده" انتشار یافت:
    http://www.ayandenews.com/news/21332/

    پاسخحذف
  3. به راستی شهرت در دنیای واقعی یک ارزش است؟ همهٔ آدم‌های مشهور به‌نوعی همیشه باید مراقب رفتار و اعمال خویش باشند.شهرت باعث می‌شود تا همیشه مقابل چشم دیگران باشی و شاید همین علتی است تا این ویژگی در روزنامه‌نگاری یک ارزش محسوب شود.
    آموزنده بود.

    پاسخحذف
  4. خیلی کنجکاوم ببینم آن دنیا بالاخره شهلا سرافراز است یا ناصر؟!

    پاسخحذف