تا که به چشماش میرسم، کشیدنش چه مشکله / آخه چشای یار من، سیاهه خیلی خوشگله
پیامهای محرم را رها کن. از جهاد و ایثار و شهادت حرفی در این میانه نیست. ظلم ستیزی و آزادگی باب این مجلس نیست. سیاهی چشم شده است برترین ویژگی شیرمردان دشت کربلا. در حسرت روی زیبایشان اشک بریز نه در افسوس شقاوت و کوردلی یزیدیان. لبهای تشنه شان را به یادآور نه ندای لبیک بیپاسخ مانده شان را. اینجاست که تحریف (Distortion) رخ مینمایاند. واقعیت عاشورا به گونه ای دیگر روایت میشود. از رهگذار اصلی منحرف میشود. در متن پیامهای نهضت کربلا به شیوه های گوناگون دستکاری (Manipulation) میشود. تمایل به اسطوره سازی از یک سو، اشتیاق به مبالغه و اغراق از سویی دیگر، میل به ایجاد غلیان احساسات در مخاطبان و اشک گرفتن از ایشان را به همراهی میخوانند تا پیام عاشورا به جای هشدار و بیدارباش، به دعوتی برای گریه منفعلانه بدل شود.
تحریف، آنست که رویدادی را به گونه ای به مخاطب ارایه کنند که واقعیت و اصل آن را به تمامی دریافت نکند و تصویری ناتمام و نارس از آن به دست آورد. به دیگر سخن، چیزهایی از آن رویداد در ذهن مخاطب نقش بندد که تام و تمام بر واقعیت انطباق ندارد.
تحریف، خارج کردن خبر از حالت اصلی و نخستین آنست آن گونه که معنایی دیگر بدهد و مایه کژفهمی مخاطبان شود. این فریب خواسته یا ناخواسته مخاطبان، در روایت کردن از اخبار کربلا هم از جنبه شکلی و هم محتوایی نمودی فراوان یافته است.
بزرگ یا کوچک نمایی رویدادها از جمله ابزار تحریف است. یعنی آنچه کم اهمیت است را پراهمیت نشان دهی و آنچه مهم است را نادیده بینگاری. این گونه از تحریف را در ذکر اخبار عاشورا بسیار به کار برده اند. اهمیتی که مداحان و راویان به چشم و ابروی حضرت عباس(ع) داده اند، بیش از اهمیتی است که برای فلسفه قیام عاشورا قایل شده اند.
دستکاری آماری و ارایه اعداد و ارقام ناقص یا اغراق آمیز نیز از دیگر گونه های تحریف خبری است که نمونه هایش را در اخبار نینوا دیده ایم. برشمردن جمعیتی میلیونی برای لشگر عمرسعد که در سنجش جمعیت کوفه در آن روزگار نادرستی آن آشکار میشود، بالا و پایین بردن شمار کشتگان و زخمیان سپاه یزید، کم و زیاد کردن مدت زمان تشنگی یاران سیدالشهدا(ع) و... نمونه هایی از تحریفهای آماری هستند.
جعل هم جور دیگری از تحریف است. بسیار پیش آمده که سخنور یا نوحه خوانی به تمنای گرفتن اشکی بیشتر از مخاطبان، گریزی رویایی بزند و رخدادی را جعل کند. جعل هایی که نه تنها با واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارند و بر شعور مخاطب نمیافزایند، بلکه گاه شأن و عظمت خاندان پاکی و عصمت را هم پایین میآورند.
در هنگامه ای که مجال خواندن نماز هم به دشواری فراهم شد، خبر از برپا کردن حجله عروسی برای حضرت قاسم(ع) میدهند و شأن جوانی را که مرگ را "احلی من العسل" میدانست، در حد کسی آرزومند دامادی پایین میآورند!
گاه شیوه ای دیگر از تحریف صورت میبندد که ساده انگاری و آسانسازی مسایل پیچیده است. نمونه را همه ویژگیها و ارزشهای حماسه کربلا و نهضت حسینی را در تشنگی خلاصه میکنند و ذهن مخاطب را از پیامهای اصلی به نکته ای کوچک و فرعی معطوف میکنند.
بیش از آن که بر زرپرستی و زورترسی و تزویرپذیری کوفیان –که ممکن است گریبانگیر همه ما شود- بگویند و بگریانند، بیش از آن که بیپاسخ ماندن ندای "هل من ناصر ینصرنی" را تشریح کنند، مخاطب را بر خشکی لب های امام(ع) میگریانند.
بهره گیری از منابع ناشناخته، مبهم و نامعتبر (Unidentified Sources) نیز از گونههای تحریف خبری است. فرستنده پیامی که خواسته یا ناخواسته مسیر تحریف خبر را میپیماید، آنچه مدنظر دارد را به نقل از "یک مقام آگاه" یا "مقامی که نخواست نامش فاش شود" بیان میکند. روضهخوان محرم نیز از "بزرگی میگفت" یا "راوی میگوید" بدانسان بهره میبرد که مایه دوری از سندیت مطلب را فراهم میآورد.
یکی دیگر از گونههای تحریف خبری، آمیختن خبر به تفسیر و عدم مرزبندی میان اصل خبر و آرای شخصی است. ناقل خبر پس از بیان خط اصلی خبر، تفسیر و نظر شخصی خود را هم بدون مرزبندی و تفکیک به دنبال آن میافزاید و گیرنده پیام نمیتواند خبر را از نظر بازشناسد و همه آنچه گفته میشود را واقعیت میپندارد. اینگونه است که مطالبی غیرواقعی با پوششی از واقعیت ارایه میشوند و این به هم چسبیدگی باعث میشود مخاطب نظرات شخصی و خیالپردازیهای روایتگر اخبار عاشورا را عین واقعیت بپندارد.
معمولاً در نقل اخبار از منبعی به منبع دیگر به تدریج جزییاتی حذف میشوند و مواردی شاخ و برگ مییابند. پس عجیب نیست اگر در ذکر اخبار حماسه محرم سال 61 هجری، با گذر از 14 قرن شاهد تحریف باشیم. عجیب نیست اگر شاهد افزودن و کاستنهایی باشیم که تمایلات و احساسات گیرندگان پیام (اشک ها) در آن نقش داشته اند.
کاش این نهضت عظیم از پیرایه های ناروا و تحریفها پاک شود و هنگامی که چراغها را خاموش میکنند، به جای توصیف چشم سیاه و قامت رعنا و لبهای عطشان، باز هم بشنویم که:
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است / که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
نه ظلم کن به کسی نه زیر بار ظلم برو / که این مرام حسین است و منطق دین است
پیامهای محرم را رها کن. از جهاد و ایثار و شهادت حرفی در این میانه نیست. ظلم ستیزی و آزادگی باب این مجلس نیست. سیاهی چشم شده است برترین ویژگی شیرمردان دشت کربلا. در حسرت روی زیبایشان اشک بریز نه در افسوس شقاوت و کوردلی یزیدیان. لبهای تشنه شان را به یادآور نه ندای لبیک بیپاسخ مانده شان را. اینجاست که تحریف (Distortion) رخ مینمایاند. واقعیت عاشورا به گونه ای دیگر روایت میشود. از رهگذار اصلی منحرف میشود. در متن پیامهای نهضت کربلا به شیوه های گوناگون دستکاری (Manipulation) میشود. تمایل به اسطوره سازی از یک سو، اشتیاق به مبالغه و اغراق از سویی دیگر، میل به ایجاد غلیان احساسات در مخاطبان و اشک گرفتن از ایشان را به همراهی میخوانند تا پیام عاشورا به جای هشدار و بیدارباش، به دعوتی برای گریه منفعلانه بدل شود.
تحریف، آنست که رویدادی را به گونه ای به مخاطب ارایه کنند که واقعیت و اصل آن را به تمامی دریافت نکند و تصویری ناتمام و نارس از آن به دست آورد. به دیگر سخن، چیزهایی از آن رویداد در ذهن مخاطب نقش بندد که تام و تمام بر واقعیت انطباق ندارد.
تحریف، خارج کردن خبر از حالت اصلی و نخستین آنست آن گونه که معنایی دیگر بدهد و مایه کژفهمی مخاطبان شود. این فریب خواسته یا ناخواسته مخاطبان، در روایت کردن از اخبار کربلا هم از جنبه شکلی و هم محتوایی نمودی فراوان یافته است.
بزرگ یا کوچک نمایی رویدادها از جمله ابزار تحریف است. یعنی آنچه کم اهمیت است را پراهمیت نشان دهی و آنچه مهم است را نادیده بینگاری. این گونه از تحریف را در ذکر اخبار عاشورا بسیار به کار برده اند. اهمیتی که مداحان و راویان به چشم و ابروی حضرت عباس(ع) داده اند، بیش از اهمیتی است که برای فلسفه قیام عاشورا قایل شده اند.
دستکاری آماری و ارایه اعداد و ارقام ناقص یا اغراق آمیز نیز از دیگر گونه های تحریف خبری است که نمونه هایش را در اخبار نینوا دیده ایم. برشمردن جمعیتی میلیونی برای لشگر عمرسعد که در سنجش جمعیت کوفه در آن روزگار نادرستی آن آشکار میشود، بالا و پایین بردن شمار کشتگان و زخمیان سپاه یزید، کم و زیاد کردن مدت زمان تشنگی یاران سیدالشهدا(ع) و... نمونه هایی از تحریفهای آماری هستند.
جعل هم جور دیگری از تحریف است. بسیار پیش آمده که سخنور یا نوحه خوانی به تمنای گرفتن اشکی بیشتر از مخاطبان، گریزی رویایی بزند و رخدادی را جعل کند. جعل هایی که نه تنها با واقعیتهای تاریخی همخوانی ندارند و بر شعور مخاطب نمیافزایند، بلکه گاه شأن و عظمت خاندان پاکی و عصمت را هم پایین میآورند.
در هنگامه ای که مجال خواندن نماز هم به دشواری فراهم شد، خبر از برپا کردن حجله عروسی برای حضرت قاسم(ع) میدهند و شأن جوانی را که مرگ را "احلی من العسل" میدانست، در حد کسی آرزومند دامادی پایین میآورند!
گاه شیوه ای دیگر از تحریف صورت میبندد که ساده انگاری و آسانسازی مسایل پیچیده است. نمونه را همه ویژگیها و ارزشهای حماسه کربلا و نهضت حسینی را در تشنگی خلاصه میکنند و ذهن مخاطب را از پیامهای اصلی به نکته ای کوچک و فرعی معطوف میکنند.
بیش از آن که بر زرپرستی و زورترسی و تزویرپذیری کوفیان –که ممکن است گریبانگیر همه ما شود- بگویند و بگریانند، بیش از آن که بیپاسخ ماندن ندای "هل من ناصر ینصرنی" را تشریح کنند، مخاطب را بر خشکی لب های امام(ع) میگریانند.
بهره گیری از منابع ناشناخته، مبهم و نامعتبر (Unidentified Sources) نیز از گونههای تحریف خبری است. فرستنده پیامی که خواسته یا ناخواسته مسیر تحریف خبر را میپیماید، آنچه مدنظر دارد را به نقل از "یک مقام آگاه" یا "مقامی که نخواست نامش فاش شود" بیان میکند. روضهخوان محرم نیز از "بزرگی میگفت" یا "راوی میگوید" بدانسان بهره میبرد که مایه دوری از سندیت مطلب را فراهم میآورد.
یکی دیگر از گونههای تحریف خبری، آمیختن خبر به تفسیر و عدم مرزبندی میان اصل خبر و آرای شخصی است. ناقل خبر پس از بیان خط اصلی خبر، تفسیر و نظر شخصی خود را هم بدون مرزبندی و تفکیک به دنبال آن میافزاید و گیرنده پیام نمیتواند خبر را از نظر بازشناسد و همه آنچه گفته میشود را واقعیت میپندارد. اینگونه است که مطالبی غیرواقعی با پوششی از واقعیت ارایه میشوند و این به هم چسبیدگی باعث میشود مخاطب نظرات شخصی و خیالپردازیهای روایتگر اخبار عاشورا را عین واقعیت بپندارد.
معمولاً در نقل اخبار از منبعی به منبع دیگر به تدریج جزییاتی حذف میشوند و مواردی شاخ و برگ مییابند. پس عجیب نیست اگر در ذکر اخبار حماسه محرم سال 61 هجری، با گذر از 14 قرن شاهد تحریف باشیم. عجیب نیست اگر شاهد افزودن و کاستنهایی باشیم که تمایلات و احساسات گیرندگان پیام (اشک ها) در آن نقش داشته اند.
کاش این نهضت عظیم از پیرایه های ناروا و تحریفها پاک شود و هنگامی که چراغها را خاموش میکنند، به جای توصیف چشم سیاه و قامت رعنا و لبهای عطشان، باز هم بشنویم که:
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است / که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
نه ظلم کن به کسی نه زیر بار ظلم برو / که این مرام حسین است و منطق دین است
جناب کارگر
پاسخحذفمتاسفانه تشیع صفوی و تسنن اموی بدترین ضربه را بر پیکر اسلام وارد نموده اند انچه در این یادداشت مرقوم نموده اید به چالش کشیدن نشانه های عزاداری تشیع صفوی است در حالیکه فلسفه اصلی عزاداری همان ختم کلام شماست که بزرگ فلسفه ....
درود بر شما و درود بر رهروان راستین حضرت امام حسین(ع) و زنده باد تسنن نبوی و تشیع علوی!
اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
پاسخحذفاين مطلب در سايت آينده نيوز انتشار يافت:
پاسخحذفhttp://www.ayandenews.com/news/22022/
اين مطلب در پايگاه خبري آتي نيوز انتشار يافت:
پاسخحذفhttp://atynews.com/fa/pages/?cid=30754
نوحه هاي جديد كه كپي برداري شده از ترانه هاي لوس آنجلسي هستند هم كم به اعتبار عزاداري ها خدشه وارد نكرده اند!
پاسخحذفاين مطلب روي پايگاه اينترنتي راوي قرار گرفت:
پاسخحذفhttp://www.ravy.ir/content5775760.html
اقای کارگر حسین(ع) شهید نماز(توحید)،انسانیت وازادی است ومحرفان گاه نااگاهانه وبیشتر بندگان وخادمان زر وزور تزویرند
پاسخحذفتحلیل دقیقی بود. همانگونه که گفتی اصل ماجرای عاشورا تحریف شده است که همان ظلمستیزی است.
پاسخحذفپرونده زیبایی در مورد تحریفةای عاشورا در همشهری جوان دو سه شماره قبل هست که خواندنی است. و خیلی مستند
پاسخحذفدر سایت نشریه هم قابل داونلود است