۲۳ بهمن ۱۳۸۷

او بی بی سی را "خفه" می خواست

"...دولت متبوع من به خوبی مستحضر است که بی‌بی‌سی حق و وظیفه پیروی از واقعیات را به خاطر تبادل آزادانه اطلاعات، دستاویز قرار خواهد داد و اتهام گزارشگری یک‌طرفه را انکار خواهد کرد. اما از شواهد بی‌شمار موجود، هر شخص باانصافی ناچار به این نتیجه می‌رسد که تبلیغ عقاید انقلابی در لفافه نوحه و تعزیه، شایعه پراکنی به عنوان خبرگزاری، و پخش یاوه‌های خیانت‌آمیز گروه‌های معلوم‌الحال و ضد سلطنت، ادعای بی‌طرفی را پوچ می‌سازد، و در سوء نیت بی‌بی‌سی نسبت به رژیم ایران شکی باقی نمی‌گذارد"
آنچه آمد، بخشی از نامه اعتراضی پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در لندن است که در پی شکوه و گلایه های مکرر پهلوی دوم، به بی بی سی فرستاده است. خاطرات خدمتگزار تخت طاووس را که می خوانیم، بیش از هر چیز همین پیام رسانی های بین دربار ایران و وزارت خارجه انگلیس به چشم می خورد و میل شاهنشاه ایران به اینکه: "آیا نمی توان بی بی سی را خفه کرد؟"
اشتیاق وافر حاکمان به کنترل و تحدید رسانه ها را به آشکارترین شکلی می توان در برخوردهای سه دهه پیش شاهنشاه وقت ایران با برنامه های بخش فارسی رادیو بی بی سی دید. میل و اشتیاقی که از بدو ورود رادیو به ایران نیز واکنشهای مشابهی را موجب شده بود.
آتش جنگ جهانی دوم شعله ور بود که امواج رادیوی استالینی اتحاد جماهیر شوروی به مرزهای ایران رسید و دولت وقت را به اندازه ای نگران کرد که شهربانی کل کشور موظف به مهر و موم دستگاههای رادیویی داخل کشور شد.
تحدید در بهره گیری از رادیو تا آنجا بود که برای نمونه وقتی در سال 1315 قاضی محمد، خبر درگذشت پادشاه انگلیس را که از رادیو منتشر شده بود، در مجلس بازگو کرد، شهربانی او را به بازجویی فراخواند و از او تعهدنامه ای گرفت که از آن پس حق باز کردن رادیو و شنیدن برنامه های آن را ندارد.
در کنار بخش فارسی رادیوی روسها، در سال 1318 رادیو بی بی سی انگلستان هم بخش فارسی خود را بنیان نهاده بود و بی درنگ، وزارت تبلیغات آلمان هیتلری نیز بخش فارسی را به رادیو برلین افزود. و البته با برقراری پیوند زناشویی بین ولیعهد ایران با خواهر ملک فاروق، رادیو قاهره نیز برنامه هایی به زبان فارسی پخش می کرد.
موضعگیری و نارضایتی رضا خان از ظهور این پدیده های تازه و پیامهایی که سوار بر امواج رادیویی به داخل مرزهای کشور می آمد، بسیار تند و آشکار بود تا آنجا که برای نمونه برای تأدیب بهرام شاهرخ که گویندگی رادیو برلین را بر عهده داشت، شهربانی تهران پدر او ارباب کیخسرو شاهرخ را شبانه دستگیر کرد و همان شب به قتل رساند و نعش او را هم به رودخانه افکند.
دکتر محسنیان راد در کتاب "ایران در چهار کهکشان ارتباطی" در گزارش آن روزگار چنین آورده است که نظمیه رضا شاه از نخستین واردکنندگان و فروشندگان گیرنده های رادیویی در پایتخت خواسته بود تا فهرست خریداران رادیو را ارسال کنند و در پی آن در دستوری به کلانتری های تهران و نیز استانهای مرزی ابلاغ شد تا مأموران خود را آموزش دهند تا در گزارشهای روزانه، آمد و رفت سر شب به خانه های دارای رادیو را گزارش کنند و بنویسند که چند نفر در چه ساعتی به چه رادیویی با کدام زبان گوش می داده اند.
در شهريور ماه ۱۳۲۰، به گفته مسعود بهنود، در همان زمانی که سفيران روسیه و بريتانيا، منصور (نخست وزير وقت ایران) را از حمله نظامی متفقين به شمال و جنوب کشور آگاه می کردند، همزمان خبر منتشر شده از راديو لندن در شهرها پيچيده بود و در حالی که شاه و اطرافیانش در اندیشه راه چاره یا گریزبودند، و پيش از آن که دستوری به واحدهای نظامی و دولتی مخابره شود، فرماندهان نظامی شهرهای شمالی، خبر پخش شده از راديوهای خارجی را شنيده و آماده عزيمت به سوی مرکز شده بودند.
هر چند در گذر آن سالها با تاسيس فرستنده راديو ايران، برنامه های فارسی رادیویی از انحصار راديوهای برلین و لندن در آمده بود اما چون از رادیو ایران خبری آگاهی رسان بیرون نمی آمد، آنهایی که در اندک زمانی همه دستگاه های گيرنده راديو موجود در فروشگاه ها را خريده بودند، شنونده امواجی بودند که از راه های دور می آمد.
رادیو و حضور اثربخشش در سال های بعد همچنان گسترش يافت و راديو اف ام نیز امکان دسترسی آسان تری را به وجود آورد. اما باز هم راديوهایی که دریافت امواج کوتاه را ممکن می ساختند، با آوردن امواج دور، موجب نگرانی حکومت بودند تا آنجا که ورود آنها به کشور ممنوع شده بود.
و باز روند منع و تحدید -چون همیشه تاریخ وسایل ارتباط جمعی-، در برابر ظهور پیاپی فناوری های ارتباطی کوتاه می آمد و این چنین بود که وقتی در ماههای پایانی فرمانروایی رژیم پهلوی امواج خیزش ضد سلطنتی برخاست، هزاران گيرنده موج کوتاه در خانه های ایرانیان بود که اخبار را بدون سانسور و اعمال نظر به گوش آنان می رساند.
محمدرضا شاه نیز در کنترل و تحدید رادیو همچون پدرش ناکام ماند و گلایه اش از اخبار رادیو بی بی سی نیز که هر روز راجی را روانه وزارت خارجه انگلیس می کرد، همچنان بی هیچ اثری تداوم یافت و او با همین اندیشه و خیال کشور را ترک گفت که این رادیو از مسببان اصلی انقلاب بوده است.

۶ نظر:

  1. با سلام
    به شمابراي ورود به دنياي سايبر تبريک مي گم

    پاسخحذف
  2. سلام. جالب است که این روزها هم واکنشهای مشابهی را در برابر راه افتادن شبکه ماهواره ای بی بی سی فارسی می بینیم!!!

    پاسخحذف
  3. تحمل مخالف توتم ماست

    پیروزی واقعی از آن مردم ماست
    ...........
    ممنون از همراهیتان
    با ما همراه باشید و لوگوی ما را همراه خود کنید[گل][گل]

    پاسخحذف
  4. سلام
    من هم مثل شما فضاي سايبر را جايي براي نوشتن خود و از خودم مي دانم اين فرصت مباركي است. اما به گمانم وبلاگ نويسي بندهايي هم مي زند به كار ادمي و يكيش اين است كه حوصله و مجال مخاطب ما چنان نيست كه بلند بنويسيم. به نوعي وبلاگ نويسي يعني كوتاه نويسي.
    از وبلاگت استفاده كردم. خيلي مخلصيم

    پاسخحذف
  5. سلام
    به نظر شما چرا ؟
    به نظر شما وقتی برخی افراد به رغم اینکه جریانی که به آن وابسته اند ریاکارانه از تمامی امکانات رسانه ای و حتی رسانه ی ملی برخوردار هستند، اما نه تنها از طرح نام و نشان واقعی خود در هنگام بیان نظر و اقدامات خود پرهیز می کنند، بلکه انحصارطلبانه می خواهند مثلا حتی صدای یک وبلاگ را به خاموشی بکشانند، یا به دیگران انواع تهمت ها را وارد سازند ؟

    پاسخحذف
  6. خیلی با کدهای blogpost و قبل ترش parsiblog حال نمی کنم ولی فکر می کنم بعضی چیزها را باید اینجای اخیر نوشت اگر بخواهی بنویسی ! بگذریم برسیم به پست شما : هر چند امروز فیلترینگ ناکارآمد شده و با وجود بلوتوث mms sms ایمیل اینترنت پروکسی آنتی فیلتر ماهواره و رفت و آمد مردمان به ینگه دنیا دیگر قلع و قمع آن زعفران قدیمی نیست محول الاوان معطر و مفرح . ولی لایه های دروغ کجروی کج فهمی و حتی خوشبینانه اش تعدد آرا آنقدر هست که چون منی برای خواب بتوانم به دیوار عریض و طویل ابهام تکیه زنم .

    پاسخحذف