۱۹ آذر ۱۳۸۸

کاسه گر چینی نباشد گو مباش

رنج و سختی که فزون می­شود، حساسیت آدمیزاده اندک می­شود. سوگ و اندوه را اندازه ای است که چون از آن فراتر رود، اثرگذاری­اش کم می­شود. عادت می­کنیم. خو می­گیریم. درست همان سان که سرماخوردگی در فصول گرم سال کمی شگفتی دارد اما به فراوانی این بیماری در زمستان عادت کرده ایم.
هنگامی که در فضای باز اطلاع­رسانی عمومی در جامعه، نشریه ای به بلای توقیف گرفتار می­شود، افکار عمومی به تلاطم می­افتد و موجی از نگرانی پدید می­آید اما با تداوم روند محدودیت رسانه ای، به توقیف و تحدید عادت می­کنیم. از شدت حساسیت­مان کاسته می­شود و به بازماندن از گفتن و نوشتن خو می­گیریم.
تعطیل شدن یک نشریه به "مرگ" می­ماند و اندوه و سوگ در پی دارد و اگر این تعطیلی به فرمانی از بالا باشد "اعدام" را شبیه است که تاریخ صد و پنجاه ساله مطبوعات ایران، از این گونه بسیار به سوگ نشسته است و گویی کم و بیش به این داستان عادت کرده ایم.

در خبرها آمده بود که ما در رده­بندی جهانی آزادی مطبوعات در میان 175 کشور جهان تنها از سه کشور ترکمنستان، کره شمالی و اریتره بالاتر ایستاده ایم (*) و هنوز تلخی این خبر را در کام داشتیم که پس از توقیف یک روزه روزنامه "همشهری" و تعطیلی به ظاهر خودخواسته روزنامه "خبر"، روزنامه "حیات نو" هم به فرمانی از انتشار بازماند.
این آمارها و رده بندی­ها را هم که کناری بنهیم، نیم نگاهی به تعداد مطبوعات فعال در کشور و شمارگان هر یک از آنها خبر از شکاف فاحش میان شمار باسوادان و تحصیل­کردگان ایران با کمیت رسانه­های مکتوب این سرزمین می­دهد و بیانگر وضع نا­به­سامان این بخش رسانه ای کشور ماست که تازه همین شمارگان محدود نیز بیشتر در انحصار روزنامه­ها و مطبوعات دولتی است!
در چنین هنگامه ای که رسانه­های بیگانه در کمین فرصت­های افزون­تری برای چیرگی بر افکار عمومی ایرانیان هستند، توقیف هر نشریه داخلی را می­توان مجال دادن به آنان دانست و دیگر چه جای دشنام دادن به آنان که چرا به خبرپراکنی درباره ما می­پردازند؟!
شیر را سلسله در گردن و روبه همه شب / فارغ البال به اطراف دمن می­گردد
از انتشار بازماندن هر رسانه منتقد و مستقل داخلی نه تنها برای بیگانگان فرصت آفرینی می­کند که فضا را برای دامن زدن به شایعات آماده می­کند و زمینه ای مساعد برای فزون شدن و تکثیر رسانه­های زرد فراهم می­آورد و البته برای انسانی که به دنبال آگاهی است، راه دریافت اطلاعات مسدود نمی­شود که گفته اند:
گر نبود مشربه از زرّ ناب / با دو کف دست توان خورد آب
وقتی رسانه ای از آگاهی­رسانی باز می­ماند، افکار عمومی رسانه ای جایگزین برایش می­یابند که گاه در تقابل با منافع ملی ماست، ابراز عقیده ها گونه ای پنهان و زیرزمینی می­یابند، کلاغ­ها بر مدار شایعه به پرواز در می­آیند(*)، ارزش ننهادن به نمایندگان شعور اجتماعی مردم در اذهان تداعی می­شود، حق حضور همیشگی چشمان تیزبین و کنکاش­گر مردم خدشه دار می­شود، نارضایتی صنفی در میان اهل قلم پدید می­آید، امنیت شغلی روزنامه­نگاران آسیب می­بیند و روزنامه نگاران توانمند و تجربه آموخته به مهاجرت از دیار خویش رانده می­شوند، از نگاه افکار عمومی دنیا بر چهره حکومت خط می­افتد،... و البته آش آگاهی و دانستن باز هم شیفتگانش را سیر خواهد ساخت هرچند که در کاسه ای چینی عرضه نشود!
یکی از پیمانه­های سنجش آزادی در جوامعی که داعیه آن را دارند، وجود جریان آزاد اطلاعات به ویژه در نشر مطبوعات است و نیز هرچه حکومتی استواری و پایداری بیشتری داشته باشد، آستانه تحمل افزون­تری در برابر رسانه­های منتقد از خود نشان می­دهد.
فعالیت رسانه ای که شجاعت و دلیری ابراز نظر و نقد جدی بر تصمیم­گیری­ها و برنامه­های حکومت را داشته باشد، موهبتی برای حکمرانان است تا به آسانی از بازخورد تصمیم­های خود آگاه شده و بدون پرداخت هزینه­های گزاف، از کاستی­های برنامه­های خویش باخبر شوند.
با محرم دانستن مردم و میدان دادن به نمایندگان آنان در رسانه­ها، می­توان مبانی مشروعیت­ساز برای تصمیم­گیری­ها را قوام و استواری بخشید و مجال اثرگذاری بر افکار عمومی را از رسانه­های بیگانه بازستاند.
بردباری و سعه صدر در برابر نقدهای رسانه ای –حتی اگر نامنصفانه و سیاه­نمایی خوانده شود-، فرصتی برای حاکمیت است تا ظرفیت و توان نقدپذیری خود را به نمایش بگذارد و در ماندگارسازی خود با بهره گیری از همین نقدها بکوشد و مگر جز این است که: "صبر، تلخ است ولیکن بر شیرین دارد"؟
کاش حساسیت­مان بیش از این فرو نکاهد و کاش بیش از این به سوگ و اندوه عادت نکنیم.

۵ نظر:

  1. خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد...

    پاسخحذف
  2. تعطیلی یک نشریه نه یگ مرگ بلکه قتل عام گروهی است و تعطیلی نشریات قتل عام اندیشه و روح آزاد اندیشی و آزادیخواهی یک ملت است ...
    ...جامعه به سرطان روح مبتلا شده مگر نفخه ای دوباره از سوی پروردگار بوزد و گرنه این سرطان بنیان کن و خانمانسوز است و گویا علاجی ندارد...

    پاسخحذف
  3. اين مطلب با عنوان "كلاغهای خوشحال ازتوقیف مطبوعات!" در پايگاه خبري "عصر فردا" انتشار يافته است:
    http://asrefarda.ir/component/content/article/45-weblog/2341-news.html

    پاسخحذف
  4. اين مطلب در پايگاه خبري "آينده نيوز" درج شده است:
    http://www.ayandenews.com/news/16244

    پاسخحذف
  5. نمايندگان ملت بجاي قرار گرفتن در جبهه ملت در جبهه حاكميت قرار گرفته و آن را جهت هر عملي بر عليه ملت تبرعه نموده و اعمال آن را تاييد نمايند.در واقع نمايندگان حكومت بو ده تا از جانب ملت به آن مشروعيت بخشند.

    پاسخحذف