هنگامی که در فضای باز اطلاعرسانی عمومی در جامعه، نشریه ای به بلای توقیف گرفتار میشود، افکار عمومی به تلاطم میافتد و موجی از نگرانی پدید میآید اما با تداوم روند محدودیت رسانه ای، به توقیف و تحدید عادت میکنیم. از شدت حساسیتمان کاسته میشود و به بازماندن از گفتن و نوشتن خو میگیریم.
تعطیل شدن یک نشریه به "مرگ" میماند و اندوه و سوگ در پی دارد و اگر این تعطیلی به فرمانی از بالا باشد "اعدام" را شبیه است که تاریخ صد و پنجاه ساله مطبوعات ایران، از این گونه بسیار به سوگ نشسته است و گویی کم و بیش به این داستان عادت کرده ایم.
در خبرها آمده بود که ما در ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات در میان 175 کشور جهان تنها از سه کشور ترکمنستان، کره شمالی و اریتره بالاتر ایستاده ایم (*) و هنوز تلخی این خبر را در کام داشتیم که پس از توقیف یک روزه روزنامه "همشهری" و تعطیلی به ظاهر خودخواسته روزنامه "خبر"، روزنامه "حیات نو" هم به فرمانی از انتشار بازماند.
این آمارها و رده بندیها را هم که کناری بنهیم، نیم نگاهی به تعداد مطبوعات فعال در کشور و شمارگان هر یک از آنها خبر از شکاف فاحش میان شمار باسوادان و تحصیلکردگان ایران با کمیت رسانههای مکتوب این سرزمین میدهد و بیانگر وضع نابهسامان این بخش رسانه ای کشور ماست که تازه همین شمارگان محدود نیز بیشتر در انحصار روزنامهها و مطبوعات دولتی است!
در چنین هنگامه ای که رسانههای بیگانه در کمین فرصتهای افزونتری برای چیرگی بر افکار عمومی ایرانیان هستند، توقیف هر نشریه داخلی را میتوان مجال دادن به آنان دانست و دیگر چه جای دشنام دادن به آنان که چرا به خبرپراکنی درباره ما میپردازند؟!
شیر را سلسله در گردن و روبه همه شب / فارغ البال به اطراف دمن میگردد
از انتشار بازماندن هر رسانه منتقد و مستقل داخلی نه تنها برای بیگانگان فرصت آفرینی میکند که فضا را برای دامن زدن به شایعات آماده میکند و زمینه ای مساعد برای فزون شدن و تکثیر رسانههای زرد فراهم میآورد و البته برای انسانی که به دنبال آگاهی است، راه دریافت اطلاعات مسدود نمیشود که گفته اند:
گر نبود مشربه از زرّ ناب / با دو کف دست توان خورد آب
وقتی رسانه ای از آگاهیرسانی باز میماند، افکار عمومی رسانه ای جایگزین برایش مییابند که گاه در تقابل با منافع ملی ماست، ابراز عقیده ها گونه ای پنهان و زیرزمینی مییابند، کلاغها بر مدار شایعه به پرواز در میآیند(*)، ارزش ننهادن به نمایندگان شعور اجتماعی مردم در اذهان تداعی میشود، حق حضور همیشگی چشمان تیزبین و کنکاشگر مردم خدشه دار میشود، نارضایتی صنفی در میان اهل قلم پدید میآید، امنیت شغلی روزنامهنگاران آسیب میبیند و روزنامه نگاران توانمند و تجربه آموخته به مهاجرت از دیار خویش رانده میشوند، از نگاه افکار عمومی دنیا بر چهره حکومت خط میافتد،... و البته آش آگاهی و دانستن باز هم شیفتگانش را سیر خواهد ساخت هرچند که در کاسه ای چینی عرضه نشود!
یکی از پیمانههای سنجش آزادی در جوامعی که داعیه آن را دارند، وجود جریان آزاد اطلاعات به ویژه در نشر مطبوعات است و نیز هرچه حکومتی استواری و پایداری بیشتری داشته باشد، آستانه تحمل افزونتری در برابر رسانههای منتقد از خود نشان میدهد.
فعالیت رسانه ای که شجاعت و دلیری ابراز نظر و نقد جدی بر تصمیمگیریها و برنامههای حکومت را داشته باشد، موهبتی برای حکمرانان است تا به آسانی از بازخورد تصمیمهای خود آگاه شده و بدون پرداخت هزینههای گزاف، از کاستیهای برنامههای خویش باخبر شوند.
با محرم دانستن مردم و میدان دادن به نمایندگان آنان در رسانهها، میتوان مبانی مشروعیتساز برای تصمیمگیریها را قوام و استواری بخشید و مجال اثرگذاری بر افکار عمومی را از رسانههای بیگانه بازستاند.
بردباری و سعه صدر در برابر نقدهای رسانه ای –حتی اگر نامنصفانه و سیاهنمایی خوانده شود-، فرصتی برای حاکمیت است تا ظرفیت و توان نقدپذیری خود را به نمایش بگذارد و در ماندگارسازی خود با بهره گیری از همین نقدها بکوشد و مگر جز این است که: "صبر، تلخ است ولیکن بر شیرین دارد"؟
کاش حساسیتمان بیش از این فرو نکاهد و کاش بیش از این به سوگ و اندوه عادت نکنیم.
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد...
پاسخحذفتعطیلی یک نشریه نه یگ مرگ بلکه قتل عام گروهی است و تعطیلی نشریات قتل عام اندیشه و روح آزاد اندیشی و آزادیخواهی یک ملت است ...
پاسخحذف...جامعه به سرطان روح مبتلا شده مگر نفخه ای دوباره از سوی پروردگار بوزد و گرنه این سرطان بنیان کن و خانمانسوز است و گویا علاجی ندارد...
اين مطلب با عنوان "كلاغهای خوشحال ازتوقیف مطبوعات!" در پايگاه خبري "عصر فردا" انتشار يافته است:
پاسخحذفhttp://asrefarda.ir/component/content/article/45-weblog/2341-news.html
اين مطلب در پايگاه خبري "آينده نيوز" درج شده است:
پاسخحذفhttp://www.ayandenews.com/news/16244
نمايندگان ملت بجاي قرار گرفتن در جبهه ملت در جبهه حاكميت قرار گرفته و آن را جهت هر عملي بر عليه ملت تبرعه نموده و اعمال آن را تاييد نمايند.در واقع نمايندگان حكومت بو ده تا از جانب ملت به آن مشروعيت بخشند.
پاسخحذف