"ساکن بندرعباس شده بودیم. سالها پیش. قبل از انقلاب بود. تلفنهای شمارهای تازه آمدهبود. کسی خواستهبود تا برای کاری از یزد با ما تماس بگیرد. زنان محل از این خانه به آن خانه در جستوجوی باسوادی بودند تا بتواند این ارتباط را برقرار کند. سرانجام باسوادتر از مادر خودم کسی را نیافتند. مادرم سواد خواندن و نوشتن داشت. جماعتی از زنان محله پشت سر مادر من به تلفنخانه می روند. مادرم تلفن شمارهای را که میبیند، متحیر میماند که عدد 10 را چطور باید بگیرد!؟"
مرد سپیدموی، این خاطره را وقتی برایم بازگو کرد که نوه کوچکش آمد و تلفن همراه پدربزرگ را گرفت تا با خالهاش در شهر دیگری سخن بگوید. دخترک شش ساله، یک گوشی اسباببازی به گردن آویختهبود و ربعی از ساعت با تلفن پدربزرگ به مکالمه با خالهاش مشغول بود. مرد سپیدموی، سری تکان میداد از تحولی که در زیست ارتباطی ما پدید آمدهاست و لبخندی از سر رضایت بر لب نشاندهبود.
به گذشتهها که بنگریم، به هنگام حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار بود که تلفن به ایران وارد شد. در خاطرات روزنوشت او چنین آمدهاست: "تلفن، یک قسم تلگرافی است که با دهن حرف میزنند و با گوش میشنوند. این سفر که معینالملک آمد، یک دستگاه آن را همراه پیشکش آوردهاست. از اتاق شمسالعماره تا اینجا که باغ سپهسالار است کشیدهایم. یک صفحه تخت سوراخ سوراخی دارد که انسان به همان سوراخها حرف میزند و دو اسباب است که به گوش میشنود. از اینجا با میرزا محمد ملیجک و آقای محمد نایب سرایدار صحبت شد. مثل این است که در حضور حرف میزنند؛ بلکه میتوان گفت بهتر از صحبت حضوری میتوان حرف را شنید و فهمید... خیلی چیز غریبی است و ما تا به حال این اسباب را ندیده بودیم." (همشهری هفتگی، 12 خرداد 1382)
چهار سال طول کشید تا این اسباب حیرت شاهنشاه قاجاري، به ابزاری کاربردی در عرصه ارتباطات ایرانی بدل شود و به هنگام راهاندازی راهآهن تهران تا شهر ری، برای ارتباط مراکز واگنها و قطار، نخستین خط تلفنی ایران پدید آمد و در این هنگام، یازده سالی از ثبت اختراع تلفن به وسیله گراهام بل میگذشت.
چند سالی پس از آن و در زمان مظفرالدین شاه بود که دوستعلیخان معیرالملک، توانست امتیاز دایر کردن تلفن در تهران را از شاه بگیرد و کار ارتباط با یک خط تلفن میان دربار و نخست وزیری آغاز شد. این وسیله ارتباطی همچنان حکومتی ماند تا در دوره رضاخان، شهروندان متقاضی استفاده از این وسیله اجازه یافتند به ازای پرداخت حق اشتراک ثابت سه تومان، دویست نوبت مکالمه در هر ماه انجام دهند.
اندک اندک بازار این وسیله چنان رونقي یافت که در روزنامه اطلاعات 15 بهمن 1312 نوشته شدهاست: "تلفن برای اکثر تقاضاکنندگان تهران از نان شب هم بیشتر مورد احتیاج است."
و این بود تا زمانی که رضاشاه بر آن شد تا شاهزاده مصری را برای ولیعهد خواستگاری کند و دریافت که بسیاری از کشورهای منطقه با خارج از مرزهای خود ارتباط تلفنی دارند اما ایران در این عرصه عقب مانده است. وزیر پست و تلگراف و تلفن را بازخواست کرد و پس از آمد و شدهای فراوان، باز هم نتیجه مطلوب حاصل نشد تا به هنگام ورود فوزیه به ایران، هنوز ارتباطی با خارج برقرار نباشد. (برداشت از کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطي)
ارتباطات تلفنی در ایران بی رشد و شتاب خاصی همچنان بود تا نیروهای متفقین به ایران وارد شدند و برای تسریع در ارتباطات خود، کمک شایانی به گسترش خطوط تلفنی جدید در کشور کردند.
حضور آنان و نظارت و محدودیتهای کنترلیشان به این آسانی از سامانه ارتباطی کشور کنار نمی رفت تا آنکه محمد مصدق که بیشتر به ملی کردن صنعت نفت شهرهاست، پیش از نفت، تلفن را در کشور ملی اعلام کرد و امور آن را به یک شرکت دولتی به نام "شرکت سهامی تلفن ایران" حواله داد.
امروز ديگر اين خاطرههاي تاريخي -كه مربوط به سده اخيرند نه گذشته هاي دور-، به خاطرههايي كهن ميمانند و گويي شتابندگي توسعه ابزارهاي ارتباطي، تاريخ اين وسايل را زود پير ميكند.
امروز سخن از وجود چند ده ميليون مشترك تلفن همراه در ايران است و در انديشهام كه فردا كه دخترک شش ساله اين حكايت، به سان پدربزرگش سپید موی شود، آيا ما و ابزار ارتباطيمان را به چشم خاطرههايي دور، افسانهاي و كهنه نخواهد ديد؟
مرد سپیدموی، این خاطره را وقتی برایم بازگو کرد که نوه کوچکش آمد و تلفن همراه پدربزرگ را گرفت تا با خالهاش در شهر دیگری سخن بگوید. دخترک شش ساله، یک گوشی اسباببازی به گردن آویختهبود و ربعی از ساعت با تلفن پدربزرگ به مکالمه با خالهاش مشغول بود. مرد سپیدموی، سری تکان میداد از تحولی که در زیست ارتباطی ما پدید آمدهاست و لبخندی از سر رضایت بر لب نشاندهبود.
به گذشتهها که بنگریم، به هنگام حکمرانی ناصرالدین شاه قاجار بود که تلفن به ایران وارد شد. در خاطرات روزنوشت او چنین آمدهاست: "تلفن، یک قسم تلگرافی است که با دهن حرف میزنند و با گوش میشنوند. این سفر که معینالملک آمد، یک دستگاه آن را همراه پیشکش آوردهاست. از اتاق شمسالعماره تا اینجا که باغ سپهسالار است کشیدهایم. یک صفحه تخت سوراخ سوراخی دارد که انسان به همان سوراخها حرف میزند و دو اسباب است که به گوش میشنود. از اینجا با میرزا محمد ملیجک و آقای محمد نایب سرایدار صحبت شد. مثل این است که در حضور حرف میزنند؛ بلکه میتوان گفت بهتر از صحبت حضوری میتوان حرف را شنید و فهمید... خیلی چیز غریبی است و ما تا به حال این اسباب را ندیده بودیم." (همشهری هفتگی، 12 خرداد 1382)
چهار سال طول کشید تا این اسباب حیرت شاهنشاه قاجاري، به ابزاری کاربردی در عرصه ارتباطات ایرانی بدل شود و به هنگام راهاندازی راهآهن تهران تا شهر ری، برای ارتباط مراکز واگنها و قطار، نخستین خط تلفنی ایران پدید آمد و در این هنگام، یازده سالی از ثبت اختراع تلفن به وسیله گراهام بل میگذشت.
چند سالی پس از آن و در زمان مظفرالدین شاه بود که دوستعلیخان معیرالملک، توانست امتیاز دایر کردن تلفن در تهران را از شاه بگیرد و کار ارتباط با یک خط تلفن میان دربار و نخست وزیری آغاز شد. این وسیله ارتباطی همچنان حکومتی ماند تا در دوره رضاخان، شهروندان متقاضی استفاده از این وسیله اجازه یافتند به ازای پرداخت حق اشتراک ثابت سه تومان، دویست نوبت مکالمه در هر ماه انجام دهند.
اندک اندک بازار این وسیله چنان رونقي یافت که در روزنامه اطلاعات 15 بهمن 1312 نوشته شدهاست: "تلفن برای اکثر تقاضاکنندگان تهران از نان شب هم بیشتر مورد احتیاج است."
و این بود تا زمانی که رضاشاه بر آن شد تا شاهزاده مصری را برای ولیعهد خواستگاری کند و دریافت که بسیاری از کشورهای منطقه با خارج از مرزهای خود ارتباط تلفنی دارند اما ایران در این عرصه عقب مانده است. وزیر پست و تلگراف و تلفن را بازخواست کرد و پس از آمد و شدهای فراوان، باز هم نتیجه مطلوب حاصل نشد تا به هنگام ورود فوزیه به ایران، هنوز ارتباطی با خارج برقرار نباشد. (برداشت از کتاب ایران در چهار کهکشان ارتباطي)
ارتباطات تلفنی در ایران بی رشد و شتاب خاصی همچنان بود تا نیروهای متفقین به ایران وارد شدند و برای تسریع در ارتباطات خود، کمک شایانی به گسترش خطوط تلفنی جدید در کشور کردند.
حضور آنان و نظارت و محدودیتهای کنترلیشان به این آسانی از سامانه ارتباطی کشور کنار نمی رفت تا آنکه محمد مصدق که بیشتر به ملی کردن صنعت نفت شهرهاست، پیش از نفت، تلفن را در کشور ملی اعلام کرد و امور آن را به یک شرکت دولتی به نام "شرکت سهامی تلفن ایران" حواله داد.
امروز ديگر اين خاطرههاي تاريخي -كه مربوط به سده اخيرند نه گذشته هاي دور-، به خاطرههايي كهن ميمانند و گويي شتابندگي توسعه ابزارهاي ارتباطي، تاريخ اين وسايل را زود پير ميكند.
امروز سخن از وجود چند ده ميليون مشترك تلفن همراه در ايران است و در انديشهام كه فردا كه دخترک شش ساله اين حكايت، به سان پدربزرگش سپید موی شود، آيا ما و ابزار ارتباطيمان را به چشم خاطرههايي دور، افسانهاي و كهنه نخواهد ديد؟
سلام
پاسخحذفقلم زیبایی داری ای دوست. جالب بود این تاریخ سپید موی ارتباطات
کلا با این وبلاگت بیشتر حال می کنم تا جنبش.
پاسخحذف