هفت سال مانده به پایان یافتن حکومت محمدرضا پهلوی بر ایران، او که شادمان و خرسند از برگزاری جشنهای شاهنشاهی، کورش را ندا میداد که: "آسوده بخواب؛ زیرا که ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم بود"، خبرنگاران داخلی و خارجی را به سعدآباد فراخواند تا ژست تبلیغاتی خود را در یک برنامه زنده رادیو و تلویزیونی کامل کند.
بخت اما با او یار نبود چرا که نخستین پرسش را خبرنگار یونایتدپرس به راهی انتقادی کشاند که در دیگر پرسشهای آن نشست نیز تداوم یافت. خبرنگار از هزینههای هنگفت جشن شاهنشاهی گفت و پرسید: "ملتی که سه هزار میلیون دلار بدهکار است، چرا باید این خرجها را بکند؟!"
محمدرضا شاه چنین پاسخ داد: "... نمی دانم کدام فکری از اول این مطلب را در دهانها انداخت و یک عدهای هم کورکورانه موضوع را دنبال کردند... ممالکی را می شناسم که چند صد میلیارد دلار مقروض هستند و علاوه بر آن مخارج تبلیغاتی شرکتهای داخلی آنها در سال از چندین میلیارد دلار تجاوز میکند... اسمش را پابلیک ریلیشن میگذارند...".
این پاسخ شاه ایران نشان میدهد که او هم بهسان بسیاری از پیشینیان و پسینیان خود، روابط عمومی (Public Relation) را تبلیغاتچی و توجیه گر میپنداشت. گمان نادرستی که هنوز هم با قوت و قدرت در بسیاری از سازمانها و نهادهای کشور ما ساری و جاری است.
این نوع نگاه نارس و نادرست نسبت به روابط عمومی در کشور ما، شاید به پیشینه تاریخی ایجاد چنین واحدی در سازمانهای ایرانی بازگردد. نخستین روابط عمومی در ایران در شرکت نفت ایران و انگلیس بنیان نهاده شد و در واقع ایجاد و توسعه آن از دل بخش دولتی بود در حالی که روابط عمومی در آمریکا و در آغاز قرن بیستم، در صنایع پدید آمد. صنایعی که سهامداران پرشمار داشتند(سهامی عام)، دارای کارگران آگاه و سندیکاهای قدرتمند کارگری بودند و در جامعهای کار میکردند که مطبوعات منتقد فراوان داشت.
در آن شرایط، صنایع آمریکایی برای پاسخ گویی به انتقادهای مطبوعات، اطلاعرسانی دقیق و دایمی از فعالیتهای خود، کشاندن خبرنگاران به بطن حوادث، پیشگیری از رواج شایعات مخرب، اثرگذاری بر اعتصابهای کارگری، انتقال نیازهای سهامداران و مشتریان به مدیران سازمان و نیز ترسیم تصویری مطلوب از سازمان در ذهن سهامداران و افکار عمومی، واحد روابط عمومی را ایجاد کردند.
روابط عمومیهای پیریزی شده در ایران اما هیچ شباهتی به نمونههای غربی خود نداشتند زیرا حضور خود را از بخش دولتی آغاز کردند و در ایران نه از انجمنهای قدرتمند کارگری و کارگران با دانش خبری بود و نه از مطبوعات مستقل، منتقد و آزاد.
به تدریج بسیاری از سازمانهای دولتی و خصوصی در ایران به ایجاد بخش روابط عمومی پرداختند و نزدیک به 4 دهه پیش بود که رشته "روابط عمومی و تبلیغات" در تهران دانشجو پذیرفت و در همان سالها نخستین انجمن روابط عمومی ایران نیز تشکیل شد. اما روابط عمومی همچنان سایه ای بود از آنچه باید باشد و تا به امروز نیز این سایه بر اصل خود منطبق نشده است.
دکتر محسنیانراد در نگاهی به گزارشهای کارورزی دانشجویان رشته روابط عمومی در سال های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نمونههایی آورده است که خواندنی هستند:
دانشجویی که در روابط عمومی سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران کارورزی می کرده، نوشتهاست: "روابط عمومی کاری ندارد جز رج زدن ساعت پخش یک مشت برنامههای تلویزیونی برای روزنامهها و تلفن بازی و وقت گذرانی. اگرچه «روابط عمومی چیها» همیشه یک طومار چند هزار ردیفی در مورد وظایف و خدمات حیاتیای که انجام میدهند، حاضر دارند، ولی مهمترین کار این جماعت، بریدن بریده جراید و چسباندن همان بریدهها روی کاغذ دیگر است."
دانشجوی دیگری در گزارش کارورزی خود نوشته است: "رییس و کارمندان روابط عمومی پشت میزشان نبودند. شخصی گفت که برای نظارت بر چگونگی برگزاری امتحانات استخدامی سازمان به عنوان ناظر و ممتحن رفته اند. وقتی شب به خانه آمدم، تمام جزوهها و کتابها و پلیکپیهای درسی روابط عمومی را ورق زدم. در هیچ جای آنها جزء وظایف روابط عمومی، نظارت بر امتحانات ذکر نشده بود... چند روز بعد، باز در روابط عمومی با همان وضع رو به رو شدم. جماعت برای تصحیح اوراق همان امتحان کذایی به جای دیگری رفته بودند. در این مورد هم چیزی در کتابها و جزوههای روابط عمومی نبود."
17 می را "روز جهانی ارتباطات" خوانده اند که از سال 2005 به "روز جهانی جامعه اطلاعاتی" تغییر نام داده است. این روز (27 اردیبهشت) را در ایران "روز ملی ارتباطات و روابط عمومی" میخوانیم که گاه مناسبی است برای طرح این پرسش که پس از گذشت چند دهه از فعالیت روابط عمومی در ایران، آیا این واحد توانسته است حتی اندکی به گوهر خود بازگردد یا همچنان سایه ای است از آنچه باید باشد؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
ما چیمون درسته که روابط عمومی هامون باشه آخه؟
پاسخحذفدر بعضی ادارات باید گفت که کاش روابط عمومی را حداقل در حد همان تبلیغاتچی هم قبول داشته باشند. متاسفانه فقط به آن به عنوان یک واحد دم دستی برای سطحی ترین کارها نگاه می کنند.
پاسخحذفاطلاع رسانی نادرست و عدم شناخت از وظایفی که روابط عمومی ها به عهده دارند باعث کژفهمی شده
پاسخحذف