پنج سال از نخستين اتصال اينترنتي در كشور -كه به همت مركز تحقيقات فيزيك نظري براي چند دانشگاه ايران پديد آمدهبود- ميگذشت كه در سال 1376 و در دوران مبارزات انتخاباتي براي هفتمين دوره رياست جمهوري، دو نامزد اصلي (خاتمي، ناطقنوري) وبسايتي اختصاصي براي خود ايجاد كردند و اينترنت براي نخستين بار به فضاي رقابتهاي انتخاباتي ايران وارد شد.
انتخابات از مهمترين رويدادهاي سياسي كشور است كه افكارعمومي را درگير خود ميسازد و رسانهها نقشي درخور توجه در اين درگيري و كمرنگ يا برجسته كردن آن دارند. پيش از اين در آستانه هر انتخابات، احزاب يا مطبوعاتي ظهور مييافتند تا نقش خود را در جلب افكارعمومي جامعه ايفا كنند و با پايان يافتن انتخابات كارآيي خود را از دست داده و ناپديد ميشدند اما در سالهاي اخير، فناوريهاي ارتباطي و رسانههاي الكترونيكي به ياري آمده اند تا با هزينه كمتر و سرعت بالاتري شور و نشاط انتخاباتي را افزون كنند.
تجربه انتخابات رياست جمهوري 2008 در آمريكا، به خوبي قدرت گسترده رسانههاي نوظهور و شبكههاي اجتماعي اينترنتي را در گسترش تبليغات آشكار ساخت و اعتقاد اوباما و هوادارانش به فضاي سايبر و بهره گيري از امكانات آن، سهم فراواني در رخنه در افكارعمومي جامعه و جذب آراي مخاطبان داشت.
در ايران امروز نيز با وجود محدوديتهاي گوناگون براي كاربران اينترنت (از سرعت پايين و دشواريهاي فني تا حضور فيلترينگ)، رسانههاي الكترونيكي گسترش بسياري يافتهاند و به ابزاري اثرگذار در جهتدهي به افكارعمومي بدل شده اند.
فضاي پديد آمده به وسيله اين رسانههاي نوظهور همچون شبكههاي ارتباطي، اينترنت، تلفنهمراه و...، در برابر رسانههاي قديميتري همانند تلويزيون، راديو، كتاب و مطبوعات، آكنده از سايتها و ابزارهايي چون وبلاگها، ويكيها، پادكستها و... است كه از آنها به رسانههاي اجتماعي (Social Media) تعبير ميشود.
از سوي ديگر، فضاي جديد، پديد آورنده شبكههاي اجتماعي (Social Networks) است كه از زنجيره به هم پيوستهاي از پروفايلهاي انساني تشكيل شده اند و اعضاي اين شبكهها ميتوانند با دارا بودن صفحات شخصي، با دوستان خود مرتبط شوند و به تكثير پيامهاي ارتباطي خود بپردازند. فيس بوك، اوركات و ماي اسپيس از شاخصترين اين شبكهها هستند كه در ايران نيز كاربران پرشماري دارند.
اين روزها و در آستانه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، شبكهها و رسانههاي اجتماعي به جولانگاه مبارزات انتخاباتي تبديل شدهاند و بيش از هر زمان ديگري به كنشگري مشغولند.
اين رسانههاي تازه وارد، با ويژگيهايي چون آزادي افزونتر و محدوديتهاي كمتر، كمهزينه بودن، سرعت بالا، بهروز بودن، تنوع فراوان، همراه داشتن ابزارهاي چند رسانهاي، امكان پنهان ماندن هويت گردانندگان و... توانستهاند جايگزين شايان توجهي براي رسانه ملي باشند كه به سردي فضاي انتخاباتي تمايل دارد.
در مبارزات انتخاباتي كنوني، پيامك، ايميل، وبلاگنويسي و در كنار اينها حضور در شبكههاي اجتماعي به ويژه فيسبوك (Facebook) به شيوهاي نمايان و آشكار از پيدايش نسل جديدي از تبليغات انتخاباتي خبر ميدهد و آشكارا از فراگيري و اثربخشي رسانههاي تازه سخن ميگويد.
اين روزها فضاي سايبر، دنياي وبلاگنويسي و به ويژه شبكه فیسبوک، به روشني به تریبونی برای پيامرسانيهاي انتخاباتي نامزدهای مختلف بدل شدهاند كه البته سهم کاربران اصلاحطلب بیشتر است و ميتوان فضاي مجازي را رسانهای پرتوان در خدمت دو نامزد اصلاحطلب (موسوي، كروبي) بهشمار آورد.
در اين ميان، فيسبوك سهم گستردهاي در داغ كردن تنور انتخابات در عرصه وب داشت و به گونهاي مشخص، تغيير رنگ عكس هواداران ميرحسين موسوي در اين شبكه به رنگ سبز، آتشي سبز در اين محيط شعلهور ساخت كه مورد توجه رسانههاي گوناگون برونمرزي نيز قرار گرفت.
اما گويي حضور وبگردان اصلاحطلب و گپ و گفتهاي انتخاباتيشان در فيسبوك كه نقد دولت نهم فصل مشترك همه آنهاست، بيش از اندازه اثربخش بوده است و كار بدانجا رسيد كه ديروز (دوم خرداد) كاربران ايراني از ورود به اين شبكه منع و با سد فيلتر روبهرو شدند.فيسبوك براي ايرانيان و در آستانه انتخابات، در تنوري كه كاربران ايراني آتش آنرا برافروخته بودند، سوخت.
انتخابات از مهمترين رويدادهاي سياسي كشور است كه افكارعمومي را درگير خود ميسازد و رسانهها نقشي درخور توجه در اين درگيري و كمرنگ يا برجسته كردن آن دارند. پيش از اين در آستانه هر انتخابات، احزاب يا مطبوعاتي ظهور مييافتند تا نقش خود را در جلب افكارعمومي جامعه ايفا كنند و با پايان يافتن انتخابات كارآيي خود را از دست داده و ناپديد ميشدند اما در سالهاي اخير، فناوريهاي ارتباطي و رسانههاي الكترونيكي به ياري آمده اند تا با هزينه كمتر و سرعت بالاتري شور و نشاط انتخاباتي را افزون كنند.
تجربه انتخابات رياست جمهوري 2008 در آمريكا، به خوبي قدرت گسترده رسانههاي نوظهور و شبكههاي اجتماعي اينترنتي را در گسترش تبليغات آشكار ساخت و اعتقاد اوباما و هوادارانش به فضاي سايبر و بهره گيري از امكانات آن، سهم فراواني در رخنه در افكارعمومي جامعه و جذب آراي مخاطبان داشت.
در ايران امروز نيز با وجود محدوديتهاي گوناگون براي كاربران اينترنت (از سرعت پايين و دشواريهاي فني تا حضور فيلترينگ)، رسانههاي الكترونيكي گسترش بسياري يافتهاند و به ابزاري اثرگذار در جهتدهي به افكارعمومي بدل شده اند.
فضاي پديد آمده به وسيله اين رسانههاي نوظهور همچون شبكههاي ارتباطي، اينترنت، تلفنهمراه و...، در برابر رسانههاي قديميتري همانند تلويزيون، راديو، كتاب و مطبوعات، آكنده از سايتها و ابزارهايي چون وبلاگها، ويكيها، پادكستها و... است كه از آنها به رسانههاي اجتماعي (Social Media) تعبير ميشود.
از سوي ديگر، فضاي جديد، پديد آورنده شبكههاي اجتماعي (Social Networks) است كه از زنجيره به هم پيوستهاي از پروفايلهاي انساني تشكيل شده اند و اعضاي اين شبكهها ميتوانند با دارا بودن صفحات شخصي، با دوستان خود مرتبط شوند و به تكثير پيامهاي ارتباطي خود بپردازند. فيس بوك، اوركات و ماي اسپيس از شاخصترين اين شبكهها هستند كه در ايران نيز كاربران پرشماري دارند.
اين روزها و در آستانه دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، شبكهها و رسانههاي اجتماعي به جولانگاه مبارزات انتخاباتي تبديل شدهاند و بيش از هر زمان ديگري به كنشگري مشغولند.
اين رسانههاي تازه وارد، با ويژگيهايي چون آزادي افزونتر و محدوديتهاي كمتر، كمهزينه بودن، سرعت بالا، بهروز بودن، تنوع فراوان، همراه داشتن ابزارهاي چند رسانهاي، امكان پنهان ماندن هويت گردانندگان و... توانستهاند جايگزين شايان توجهي براي رسانه ملي باشند كه به سردي فضاي انتخاباتي تمايل دارد.
در مبارزات انتخاباتي كنوني، پيامك، ايميل، وبلاگنويسي و در كنار اينها حضور در شبكههاي اجتماعي به ويژه فيسبوك (Facebook) به شيوهاي نمايان و آشكار از پيدايش نسل جديدي از تبليغات انتخاباتي خبر ميدهد و آشكارا از فراگيري و اثربخشي رسانههاي تازه سخن ميگويد.
اين روزها فضاي سايبر، دنياي وبلاگنويسي و به ويژه شبكه فیسبوک، به روشني به تریبونی برای پيامرسانيهاي انتخاباتي نامزدهای مختلف بدل شدهاند كه البته سهم کاربران اصلاحطلب بیشتر است و ميتوان فضاي مجازي را رسانهای پرتوان در خدمت دو نامزد اصلاحطلب (موسوي، كروبي) بهشمار آورد.
در اين ميان، فيسبوك سهم گستردهاي در داغ كردن تنور انتخابات در عرصه وب داشت و به گونهاي مشخص، تغيير رنگ عكس هواداران ميرحسين موسوي در اين شبكه به رنگ سبز، آتشي سبز در اين محيط شعلهور ساخت كه مورد توجه رسانههاي گوناگون برونمرزي نيز قرار گرفت.
اما گويي حضور وبگردان اصلاحطلب و گپ و گفتهاي انتخاباتيشان در فيسبوك كه نقد دولت نهم فصل مشترك همه آنهاست، بيش از اندازه اثربخش بوده است و كار بدانجا رسيد كه ديروز (دوم خرداد) كاربران ايراني از ورود به اين شبكه منع و با سد فيلتر روبهرو شدند.فيسبوك براي ايرانيان و در آستانه انتخابات، در تنوري كه كاربران ايراني آتش آنرا برافروخته بودند، سوخت.
ببينيد برنا در اين باره چه نوشته است:
پاسخحذفhttp://www.bornanews.com/Nsite/FullStory/?Id=271306
بهتر بود طرفداران احمدی نژاد هم از این امکان رایگان استفاده می کردند. فکر نمی کنم این کارشان باعث شده باشند چیزی از رای موسوی یا کروبی ریزش کند اما حتما از رای احمدی نژاد ریزش کرده است. با این کار جز حس انزجار 200 هزار نفر چیزی عایدشان نشد. اکنون باید سوال کرد از کسانی که این سایت را فیلتر کردند، با بستن فیس بوک چیزی از موسوی و کروبی کم نشد، از احمدی نژاد چطور؟
پاسخحذففیس بوک باز شد! باز هم عقبگردی دیگر از اینان!همه اوقات و احوالشان چنین باد!
پاسخحذففكر مي كنم برداشتن فيلتر از فيس بوك در اثر همين فشار رسانه اي بود. باز هم رسانه ها خوب كار خودشان را كردند. آفرين بر هاديان افكار عمومي
پاسخحذفبا کمتر از آن چیزی که فکرش را بکنی می توان جلوی بسیاری از نا عدالتیها را گرفت. فشار رسانه ها و انتقاد مردم خوب ثمر داد اما ای کاش همیشه این حساسیت وجود داشته باشد و برای مسائلی مهمتر از باز و بسته شدن سایتهای اینترنتی. با خواندن پیام فاضلی یادم افتاد به مولوی که:
پاسخحذفملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
لينك اين مطلب در سايت اطلاع رساني فرش ايران:
پاسخحذفhttp://www.carpetour.com/fa/part.asp?AID=18727&p=